آبراهام مزلو کیست؟ نظریه خود شکوفایی و سلسلهمراتب نیازها
- روان شو
- نظریه پردازان

آبراهام مزلو (abraham-maslow) ، روانشناسی انسان گرا که نظریه “کل نگر پویشی” را مطرح کرد . او سلسله مراتب نیاز های انسان ( هرم مازلو در روانشناسی) را مطرح کرد که از نیاز ها فیزیولوژیکی شروع میشد و در نهایت به نیاز به خود شکوفایی ختم می شد. او دید مثبت و خوشبینانه ای به انسان داشت و معتقد بود خودشکوفایی نیازی فطری است که محرومیت از آن به آسیب می انجامد.
زندگی نامه آبراهام مزلو مزلو کیست؟

- آبراهام مازلو، کودکی فلاکت باری داشته و احساسات شدید کمرویی و غمگینی و حقارت داشته . او فرزند هفتم خانوده ای یهودی بوده. او به هیچ یک از والدین خود احساس نزدیکی نمی کرد ، اغلب اوقات پدرش را نمی دید و مادرش هم زنی شلخته و بی احساسی بوده که مزلو را از تنبیه خدا می ترساند و همین موضوع باعث شد در آینده از مذهب متنفر شود.
- مزلو ابتدا در دانشکده حقوق ثبت نام کرد اما احساس کرد حقوق ، به افراد شرور می پردازد و با افراد خوب سر و کار زیادی ندارد ، در نتیجه تصمیم گرفت در رشته فلسفه تحصیل کند. او به رفتارگرایی علاقه زیادی داشت و این علاقه او را تشویق کرد تا دروس روانشناسی را بخواند و در نهایت مدرک دکترای خود را گرفت.
- مزلو برخی اصول رفتارگرایی و روانکاوی را قبول داشت و کتاب تعبیر رویا فروید را مطالعه کرد ، اما معتقد بود روانکاوی و رفتارگرایی درک ناکافی از انسان داشتند و ماهیت انسان بسیار بالاتر آن چیزی است که در این نظریات مطرح شده .
نظریه کل نگر پویشی
مزلو معتقد بود فرد کامل، همواره توسط نیاز های مختلف برانگیخته می شود و همه افراد تمایل دارند به سمت خود شکوفایی حرکت کنند. البته افراد برای رسیدن به خودشکوفایی باید نیاز های سطح پایین مثل گرسنگی ، امنیت و محبت و احترام را برآورده کنند.
سلسله مراتب نیاز: هرم مازلو
هرم مازلو به زبان ساده
1. نیاز های فیزیولوژیک :
نیاز های فیزیولوژیک مثل آب ، غذا ، اکسیژن و… را شامل می شود. نیاز های فیزیولوژیک غالب تر از بقیه نیاز ها هستند برای مثال کسی که همواره احساس تشنگی یا گرسنگی میکند هیچ وقت برای دوستی با دیگران یا عزت نفس و خودشکوفایی تلاش نمیکند ، آنها چیزی جز پیدا کردن آب و غذا نمی شناسند.
نیاز های فیزیولوژیک 2 ویژگی مهم دارند : 1. تنها نیاز هایی هستند که می توانند کاملا ارضا یا بیش از حد ارضا شوند. 2. نیاز های فیزیولوژیک ماهیت تکرار شونده دارند ( چند ساعت بعد از ناهار دوباره احساس گرسنگی میکنید).
2. نیاز های ایمنی :
بعد از اینکه افراد تا اندازه ای نیاز های فیزیولوژیک خود را برآورده کردند ، توسط نیاز به ایمنی برانگیخته می شوند. مثال هایی از نیاز های ایمنی شامل : امنیت مالی ، عاطفی ، جسمانی ، محافظت از بلایای طبیعی و نیاز به قانون و نظم.
برخلاف نیاز های فیزیولوژیک ، نیاز های ایمنی نمی توانند به طور کامل برآورده شود. چون افراد نمی توانند از سیل و زلزله به طور کامل در امان باشند.
کودکان اغلب توسط نیاز های ایمنی برانگیخته میشوند ، چون با تهدید هایی مثل تنبیه والدین ، ترس از تاریکی مواجه هستند. البته برخی از بزرگسالان هم به دلیل داشتن ترس های غیر منطقی دچار اضطراب بنیادی می شوند.
3. نیاز به محبت و تعلق پذیری :
بعد از اینکه نیاز های فیزیولوژیکی و ایمنی تا اندازه ای برآورده شد، نیاز به محبت و تعلق پذیری ایجاد میشود. مثال هایی از نیاز به محبت و تعلق شامل : میل به دوستی با دیگران ، داشتن روابط خانوادگی و اجتماعی و پذیرش عشق و محبت دیگران .
افرادی که در سنین کودکی نیاز به محبت و تعلق آنها به اندازه کافی برآورده شده باشد، وقتی محبت از آنها دریغ می شود ترسی ندارند ، زیرا مطمئن هستند توسط کسانی که برای آنها اهمیت دارند پذیرفته می شوند.
گروه دیگر کسانی هستند که هرگز طعم محبت را نچشیده اند ، آنها هیچ گاه نوازش نشده اند و محبت کلامی دریافت نکرده اند. این افراد نبود عشق و محبت را امری طبیعی می دانند .
گروه آخر افرادی هستند که مقدار کمی محبت دریافت کرده اند در نتیجه آنها برای دریافت محبت بسیار تلاش میکنند.
4. نیاز های احترام :
بعد از اینکه نیاز های محبت و تعلق پذیری تا اندازه ای برآورده شد، نوبت به نیاز های احترام می رسد. در این سطح جلب احترام دیگران اهمیت زیادی پیدا میکند.
مردم باید احساس کنند که دیگران برایشان ارزش قائل هستند و احساس کنند که به دنیا کمک می کنند. مشارکت در فعالیتهای حرفهای، موفقیتهای تحصیلی، مشارکت ورزشی یا تیمی و سرگرمیهای شخصی، همگی میتوانند در برآوردن نیازهای احترام نقش داشته باشند .
نیاز به احترام را می توان در 2 سطح برسی کرد : 1. وجهه : به این معنا که دیگران مقام و شهرت ما را تایید میکنند. 2. عزت نفس : به معنای حس ارزشمندی و شایستگی که از خودمان داریم . در واقع عزت نفس بر مبنای شایستگی واقعی هست نه نظر دیگران.
5. نیاز های خودشکوفایی :
- اگر نیاز به احترام برآورده شده باشد ، لزوما همه افراد به سطح خودشکوفایی نمی رسند. علت آن هم در ارزش های B هست.
- ارزش های B شامل : کمال ، حقیقت ، عدالت ، شوخ طبعی ، زیبایی، راحتی ، خودمختاری و.. هست .
- افرادی که به ارزش های B اهمیت زیادی می دهند ، بعد از اینکه نیاز به احترام آنها برآورده شد به سطح خودشکوفایی می رسند.
- خودشکوفایی به معنای به کمال رساندن خود، تحقق بخشیدن به تمام استعداد ها و میل به خلاق شدن را شامل میشود.
- افراد خودشکوفا خودآگاه هستند ، به رشد شخصی خودشان اهمیت می دهند و کمتر به نظرات دیگران توجه میکنند.
- افراد خودشکوفا زمانی که دیگران آنها را تحقیر یا طرد کنند ، یا به آنها بی توجهی می کنند ، احساس عزت نفس خودشان را حفظ می کنند . زیرا نیاز به محبت در آنها برآورده شده و آزاد از نیاز های سطح پایین هستند.
چرا همه افراد به خودشکوفایی نمی رسند ؟

مزلو معتقد بود همه افراد استعداد این را دارند که به خودشکوفایی برسند . پس چرا همه ما خودشکوفا نیستیم ؟ مزلو معتقد بود نیاز های دیگر افراد باید به طور منظم برآورده شود و باید از ارزش های B برخوردار باشند.
ویژگی های افراد خودشکوفا از نظر مزلو به این ترتیب هست :
1. درک کارآمد از واقعیت : افراد خودشکوفا در دنیای خیالی زندگی نمیکنند ، صورت ظاهر آنها را گول نمی زند ، تحمل ابهام را دارند و از ناشناخته ها استقبال می کنند.
2. پذیرش : این افراد خود و دیگران را همان طور که هستند می پذیرند ، آنها می توانند نقاط ضعف دیگران را تحمل کنند و نقاط قوت دیگران آنها را تهدید نمیکند.
3. خودانگیختگی ، سادگی و طبیعی بودن : آنها خیلی پایبند به اصول اخلاقی هستند ولی ممکن است ، ناهمرنگ با جماعت به نظر بیایند ، آنها معمولا ساده زندگی میکنند چون نیازی به ظاهر سازی ندارند.
4. تمرکز بر مشکل : افراد خودشکوفا خود خواه نیستند، به مشکلات خارج از خودشان اهمیت میدهند و به حل کردن مسائل دیگران علاقه دارند.
5. نیاز به تنهایی : این افراد حتی در تنهایی هم احساس آرامش میکنند ، گرچه در ظاهر شاید منزوی به نظر بیایند ، آنها نگران رفاه دیگران هستند بدون اینکه خود را درگیر مسائل بی اهمیت کنند.
6. تازگی درک مداوم :افراد خودشکوفا موهبت زندگی ، غذا و سلامتی خودشان و عزیزانشان را بدیهی نمی دانند و با دید تازه ای به آنها نگاه میکنند. آنها از دارایی های خود ، آگاه هستند و وقت خود را برای شکایت کردن تلف نمیکنند.
7. علاقه اجتماعی : افراد خودشکوفا احساس یکی بودن با کل بشریت دارند و نگرشی دلسوزانه به دیگران دارند. آنها ممکن است از دست بقیه دلخور شوند ولی احساس محبت به انسان ها را در کل حفظ میکنند.
8. روابط بین فردی عمیق : این افراد احساس محبت آمیز به دیگران دارند، اما روابط صمیمانه این افراد به چند نفر محدود میشود. آنها نیازی ندارند با هر کسی دوست باشند ولی چند رابطه بین فردی آنها کاملا عمیق هست.
9. منش دموکراتیک : برخورد آنها صرف نظر از رنگ پوست ، طبقه اجتماعی و جنسیت هست و میل و توانایی از آموختن از هرکسی را دارند و متواضع و فروتن هستند.
10. مقاومت در برابر فرهنگ پذیری : افراد خودشکوفا نه ضد اجتماعی و نه نامتعارف هستند ، بلکه از معیار های خودشان پیروی میکنند و کورکورانه مطیع مقررات دیگران نیستند . همچنین آنها انرژی خود را صرف مبارزه کردن با سنت ها و مقررات بی اهمیت جامعه تلف نمیکنند.
عقده یونس
افراد از فروتنی کاذب برای سرکوب کردن خلاقیت استفاده میکنند و در نتیجه به خود اجازه نمی دهند خودشکوفا شوند.
بیایید خلاصه اش کنیم
1. مزلو دیدخوشبینانه ای به انسان داشت.
2. او معتقد بود انسان ها تحت تاثیر عوامل زیستی و هم اجتماعی قرار میگیرند.
3. انسان ها توسط چهار بعد نیاز برانگیخته می شوند : نیاز های ارادی ، هنر شناختی ، شناختی ، روان رنجور
4. نیاز های ارادی می توانند به صورت سلسله مراتبی بیان شوند. 5 نیاز ارادی عبارتند از : فیزیولوژیکی ، ایمنی ، محبت و تعلق ، احترام و خودشکوفایی
5. ناکامی نیاز های خودشکوفایی به فراآسیب و کنار رفتن ارزش های B منجر می شود . پذیرش ارزش های B ملاکی است که افراد خودشکوفا را از بقیه متمایز می کند.
🤓آزمون
سوالات متداول
برای مطالعه بیشتر :
ماخذ: b2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 0 / 5. افراد 0
