کارل یونگ : نظریه یونگ به زبان ساده، 12کهن الگوی یونگ

کارل یونگ

کارل یونگ در ابتدا همکار فروید بود، رابطه خودش را با روانکاوی سنتی قطع کرد تا نظریه خودش یعنی روان تحلیل گری را ایجاد کند. مبنای نظریه او این هست که پدیدهای اسرار آمیز می توانند روی زندگی ما تاثیر بگذاردند. از نظر یونگ افراد هم درون گرا هم برون گرا، منطقی و غیر منطقی، مرد و زن، هشیار و ناهشیار هستند. هدف نهایی در نظریه او رسیدن افراد به خودشکوفایی هست که در اثر تعادل بین نیرو های متضاد شخصیت ما ایجاد می شود. مهم ترین اصطلاحات یونگ شامل : ناهشیار جمعی ، کهن الگو، آنیما و آنیموس است. 

 

کارل یونگ
کارل یونگ
  • کارل یونگ در سوئیس متولد شد و پدر بزرگش از پزشکان سرشناس آن شهر بود.
 
  • پدرش کشیش بود و مادرش دختر یک عالم الهیات بود.
 
  • یونگ به باستان شناسی بسیار علاقه مند بود ولی به دلیل مسائل مالی نتوانست وارد این رشته شود و به ناچار رشته پزشکی و بعد روانپزشکی را انتخاب کرد.
 
  • اولین بار یونگ با مطالعه کتاب تعبیر رویا فروید، با او آشنا شد و سپس مکاتباتی بین آنها صورت گرفت و در اولین ملاقات خود 13 ساعت بی وقفه باهم صحبت کردند. فروید معنقد بود یونگ فردی ایده آل برای جانشین شدن او هست.
 
  • فروید و یونگ برای سخنرانی در دانشگاه کلارک دعوت شدند. در طول این سفر بین یونگ و فروید به تدریج تنش هایی ایجاد شد که در نهایت باعث شد یونگ از ریاست انجمن روانکاوی استعفا دهد. برای یونگ قطع رابطه با فروید، دوران تنهایی و خودکاوی بود.
 
  • در طول این دوران انزوا و خودکاوی مفاهیم مهم نظریه یونگ مثل : آنیما، آنیموس، ناهشیار جمعی و سایه متولد شدند. در پایان این سفر خودکاوی یونگ به تفرد رسید.
 
  • همسر یونگ به نام، اما یونگ روانکاو بود.

اصطلاحات یونگ

آنیمابخش زنانه وجود مرد
آنیموسبخش مردانه وجود زن
سایهبخش تاریک وجودمان که آن را از بقیه پنهان میکنیم
ناهشیار جمعیشامل کهن الگویی هایی هست که از اجداد ما به ارث رسیده
کهن الگوتصاویر باستانی که از ناهشیار جمعی حاصل میشود
پرسوناپرسونا یا نقاب جنبه ای از شخصیت که افراد به دنیا نشان می دهند

نظریه شخصیت کارل یونگ

آنیما

یونگ معتقد بود همه انسان ها از لحاظ روانشناختی دو جنسی هستند و از هردو جنبه ی مردانگی و زنانگی برخوردارند. آنیما جنبه زنانه ی مرد هست که به صورت کهن الگو در ناهشیار جمعی وجود دارد و در مقابل هشیار شدن بسیار مقاوم هست. 

مردان کمی با آنیمای خود مواجه شدن زیرا این کار به شهامت  زیادی نیاز دارد. یونگ بعد از قطع رابطه با فروید و در جریان خودکاوی هایی که در درون خودش داشت توانست با آنیمای خود مواجه شود. به طور کلی آنیما جنبه احساسی و خلق های غیر منطقی مردان هست.

یونگ معتقد است آنیما در اثر تجربیات اولیه مردان با : مادران، خواهران و معشوقه ها ایجاد می شود.

آنیموس

کهن الگوی مردانه در زنان، آنیموس نام دارد. آنیموس نماد تفکر و استدلال هست. آنیموس در اثر تجربیات زنان با: مردان، پدران، برادران و معشوق ها ایجاد می شود. و منشا تفکر و عقیده در زنان هست.

کارن هورنای
نظریه روانکاوی اجتماعی
مشاهده

سایه

سایه کهن الگوی تیرگی و بیانگر ویژگی هایی هست که دوست نداریم و سعی میکنیم آن را از بقیه پنهان کنیم.سایه هم در ناخودآگاه شخصی و جمعی ریشه دارد. البته ، سایه همیشه شامل بخش های تاریک وجود نیست و شامل بخش سازنده و خلاق هم هست.

ناهشیار جمعی

برخلاف ناهشیار شخصی(اید) که در اثر تجربیات فردی ایجاد می شود، ناهشیار جمعی ریشه در گذشته نیاکان ما دارد. محتوای ناهشیار جمعی به ارث می رسد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

کهن الگو

کهن الگو تصورات باستانی هستند که از ناهشیار جمعی حاصل می شودند. کهن الگو های به طور مستقیم نمایان نمی شوند و خودشان را از طریق رویاها، خیال پردازی ها و هذیان ها ابراز می کنند. 

برجسته ترین کهن الگوها شامل :

1. پرسونا

2. سایه

3. آنیما و آنیموس

4.  کهن الگوی مادر

5. پیر فرزانه

6. کهن الگوی قهرمان

7. خود

جنبه ای از شخصیت که مردم به دنیا نشان می دهند را پرسونا گویند. یونگ معتقد بود هریک از ما باید نقش خاصی را بازی کنیم برای مثال از یک روانشناس انتظار می رود ویژگی رفتار بالینی را بپذیرد. گرچه پرسونا برای شخصیت ما ضروری هست ولی نباید آن قدر در نقش خود غرق شد که فردیت خود را فراموش و از خودشکوفایی دور شویم.

خود

یونگ معتقد بود همه افراد گرایش به سمت رشد و پیشرفت دارند و این گرایش را خود نامید. کهن الگوی خود  از مهم ترین کهن الگو هاست و اصطلاحا به آن “کهن الگوی کهن الگوها “می گویند. زیرا کهن الگو های دیگر را کنار هم قرار می دهد و و آنها را در مسیر خودشکوفایی قرار می دهد.

کهن الگو یونگ
کهن الگو یونگ

نظریه یونگ به زبان ساده

یونگ کسی بود که از فروید تاثیر پذیرفته بود و نظریه روانشناسی تحلیلی را مطرح کرد. او بر اهمیت ایگو تاکید داشت و  نه تنها مانند فروید دید بدبینانه ای به ناهشیاری نداشت بلکه ناهشیاری را منبع خلاقیت در نظر گرفت. 

یونگ همچنین بر اهمیت عوامل فرهنگی و اجتماعی در سلامت روان تاکید داشت و مانند فروید به رشد جنسی کودکان توجهی نداشت.

 

تیپ های روانشناختی

 
کارل یونگ 8 تیپ  شخصیتی مطرح کرد که شامل:

✅ تفکر درون گرایی

✅ تفکر برون گرایی

✅ احساس درون گرایی

✅ احساس برون گرایی 
 
✅ حس کردن درون گرایی
 
✅ حس کردن برون گرایی
 
✅ شهود درون گرایی 
 
✅ شهود برون گرایی
 
تست شخصیت MBTI  بر اساس تیپ های شخصیتی نظریه کارل یونگ ساخته شده.

درون گرایی و برون گرایی 


یونگ اولین کسی بود که دو تیپ شخصیتی درون گرا و برون گرا را مطرح کرد. افراد درون گرا، انرژی روانی به سمت درونشان هدایت می کنند و بسیار ذهنی گرا ، ساکت و خجالتی هستند.

 در مقابل افرد برون گرا با هدایت انرژی روانی به سمت بیرون، عینی گرا هستند. این افراد بیشتر از محیط اطرافشان تاثیر می گیرند و جسور و اجتماعی هستند. در ادامه هانس آیزنک در مدل شخصیتی خود به طور کامل ویژگی های درون گرایی و برون گرایی را توضیح داد.

به طور کلی افراد نه کاملا درون گرا و نه کاملا برون گرا هستند

نظریه یونگ در باره شخصیت 

کارل یونگ برخلاف فروید، بر نیمه دوم زندگی تاکید داشت یعنی دوره 35 سالگی به بعد که افرد فرصت یکپارچگی و رسیدن به خودشکوفایی را دارند. 

یونگ مراحل رشد را به چهار دوره تقسیم  کرد

1. کودکی

2. جوانی

3. میانسالی 

4. پیری

 

در دوران میانسالی که تقریبا از 35 سالگی شروع می شود، افرد دچار بحران و افسردگی می شوند و برای رهایی از آن باید به دنبال معنایی در زندگی شان بگردند. آنها می توانند از اهداف برون گرای جوانی دست بردارند و در جهت درون نگری پیش بروند، و در نهایت شیوه منحصر به فرد زندگی شان را پیدا کنند. 

( رهایی از همرنگی با فرهنگ و جامعه )

یونگ نوشت :
به بعد از ظهر زندگی گام بگذارید، ما نمی توانیم در بعد از ظهر زندگی بر طبق برنامه های صبح زندگی عمل کنیم. آنچه در صبح با شکوه بود، در بعد از ظهر چندان با شکوه نیست، و آنچه در صبح راست بود، هنگام بعد از ظهر دروغ می شود

دوران پیری هنگام غروب زندگی فرا می رسد و ترس از مرگ در این دوران دیده می شود، اما یونگ معتقد بود که مرگ هدف زندگی است و زندگی فقط در سایه مرگ هست که می تواند خشنود کننده باشد.

زندگی پس از مرگ استمراری از همین زندگی است و فرد مرده همچنان در جستجوی یکپارچگی است.

روانشناسی تحلیلی یونگ

کارل یونگ ، چهار رویکرد به درمان را مشخص کرد که بیانگر چهار مرحله تحولی در تاریخ روان درمانی است : 

 

مرحله اول اعتراف به راز بیماری زاست. این رویکرد، روش پالایشی با تخلیه هیجانی است که ژوزف بروئر و بیمارش آنااٌ اجرا می کردند. پالایش روانی برای بیمارانی که صرفاً نیاز دارند اسرار خود را در میان بگذارند، مؤثر است. 

 

مرحله دوم، تعبیر، توضیح و روشن کردن را شامل میشود. این رویکرد که فروید از آن استفاده می کرد، بیماران را از علت های روان رنجوری آنها آگاه میکند ولی آنها را قادر نمی سازد تا مشکلات اجتماعی خود را حل کنند.

 

 مرحله سوم روشی است که آلفرد آدلر به کاربرد و آموزش دادن به بیماران به عنوان موجودات اجتماعی را شامل می شود. یونگ میگوید که متأسفانه این روش فقط به بیمارانی کمک میکند تا از لحاظ اجتماعی سازگار باشند.

 

یونگ برای فراتر رفتن از این سه روش با رویکرد مرحله چهارم را پیشنهاد کرد: دگرگونی . منظور او از دگرگونی این بود که ابتدا درمانگر باید به انسان سالمی تبدیل شود و ترجیحاً این کار را از طریق قرار گرفتن تحت روان درمانی انجام دهد.

 

 درمانگر فقط بعد از دگرگونی و فلسفه زندگی ریشه دار می تواند به بیماران کمک کند به سمت تفرد، یکپارچگی یا خودشکوفایی پیش بروند. این مرحله چهارم به ویژه برای بیمارانی به کار برده میشود که در نیمه دوم زندگی هستند و به پرورش دادن خود درونی مسائل اخلاقی و مذهبی و یافتن فلسفه وحدت بخش زندگی می پردازند. 

 

یونگ در نظریه و کاربرد روان درمانی کاملاً التقاطی بود. درمان او مطابق با سن ، مرحله رشد و مشکل خاص بیمار تفاوت داشت. نزدیک به دو سوم بیماران یونگ در نیمه دوم زندگی بودند و تعداد زیادی از آنها از بی معنایی رنج میبردند، عموماً بی هدف بودند و از مرگ می ترسیدند. 

یونگ سعی میکرد به این بیماران کمک کند گرایش فلسفی خودشان را پیدا کنند. هدف نهایی درمان یونگی این است که به بیماران روان رنجور کمک شود سالم شوند و افراد ترغیب شوند در جهت خودشکوفایی تلاش کنند. یونگ با استفاده از روش هایی چون تحلیل رؤیا و تخیل فعال میخواست به این هدف برسد و از این طریق به بیماران کمک کند مواد ناهشیار شخصی و جمعی را کشف کنند و این تصورات ناهشیار را با نگرش هشیار خود متعادل بسازدند.

خلاصه نظریه یونگ

یونگ نظریه روان تحلیل گری را معرفی کرد و تاکید او بیشتر بر دوران بزرگسالی و پیری بود. هدف نهایی روان تحلیل گری کشف همه جنبه های شخصیت و رسیدن به خودشکوفایی هست

همچنین او آزمون تداعی کلمات را اختراع کرد، و تمرکز اصلی یونگ بر کشف نمادها و سمبل ها بود . او معتقد بود شخصیت از لایه ها و بخش های مختلفی تشکیل شده  که شامل:  

  •  من
 
  • نقاب
 
  • سایه
 
  • آنیما و آنیموس
 
  • ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی
 
  • خویشتن
 
  • درون گرایی و برون گرایی

سوالات متداول

نظر یونگ در مورد خدا
یونگ معتقد بود کهن الگوی خدا نقش مهمی در فردیت دارد و با ادغام جنبه های خودآگاه و ناخودآگاه باعث یکپارچگی روانشناختی می شود.در مجموع، یونگ به خدا به عنوان یک نیروی درونی روان‌شناختی و نه یک موجودیت خارجی نگاه می‌کرد. او اعتقاد داشت که دین و معنویت، بخشی از راهکارهای مهم برای درک خود و جهان پیرامون ماست و نباید آنها را صرفاً به عنوان باورهای بیرونی و مطلق در نظر گرفت. این دیدگاه یونگ باعث شد که او به بررسی رابطه بین روان و دین بپردازد و نشان دهد که دین می‌تواند یکی از ابزارهای مهم در فرآیند خودشناسی و فردیت باشد.
شاگردان یونگ
ماری-لوئیز فون فرانتس، تونی ولف، آنتونی استیونز و جیمز هیلمن
نظریه یونگ در باره ی شخصیت
یونگ در نظریه شخصیت خود 2 تیپ اصلی درون گرایی و برون گرایی را مطرح میکند. و 8 نوع تیپ اصلی شخصیت را مطرح کرد که امروزه در تست شخصیت MBTI استفاده می شود
نظریه سایه یونگ به زبان ساده
کهن الگوی سایه بخشی از ناخودآگاه وجودمان هست که برایمان قابل قبول نیست مثل: خشم، نفرت و تنبلی.به طور کلی سایه شامل امیال سرکوب شده، غرایز و کاستی های وجودمان است
کارل یونگ در باره رویاها چه می گوید؟
نظریه یونگ در باره خواب متفاوت از فروید بود. او معتقد بود رویاها نه تنها بازتابی از ناهشیاری فردی هست بلکه نمایانگر ناهشیار جمعی هم هست
تفاوت نظریه یونگ و فروید
1. فروید تنها به ناخودآگاه فردی اشاره داشت درحالیکه یونگ علاوه بر ناخودآگاه فردی، ناخودآگاه جمعی را هم مطرح کرد 2. تاکید کمتر یونگ بر سائق های جنسی 3.فروید دین و معنویت را به عنوان توهم یاد کرد، درحالیکه یونگ دید مثبتی به معنویت داشت و آن را ابزاری برای رشد روانی می دانست
معنای زندگی از نظر یونگ
از دیدگاه کارل یونگ، معنای زندگی به شدت با فرایند فردیت و خودشکوفایی مرتبط است. در این فرآیند، فرد از تضادها و کهن‌الگوهای خودش آگاه می‌شود و به سوی هماهنگی و یکپارچگی حرکت می کند.

📚 برای مطالعه بیشتر

 
 
 
 
 
  • کتاب نظریه های شخصیت فیست/ فصل 4
 

ماخذ: b2n.ir

روان شو وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *