اسکیزوفرنی چیست؟ نگاهی ساده و روان به یک اختلال پیچیده
- روان شو
- اصطلاحات

اسکیزوفرنی از جدیترین اختلالات روانی است که بر شیوه ی فکر کردن، احساس کردن و رفتار فرد تأثیر میگذارد. این اختلال معمولاً با علائمی مانند توهم، هذیان، تفکر آشفته و کاهش تعاملات اجتماعی همراه است. اسکیزوفرنی معمولاً در اوایل بزرگسالی بروز میکند و میتواند عملکرد روزمره فرد را بهطور چشمگیری مختل کند. اگرچه علت دقیق آن هنوز بهطور کامل شناخته نشده، اما ترکیبی از عوامل ژنتیکی، زیستی و محیطی در بروز آن نقش دارند. درمانهای دارویی و رواندرمانی میتوانند به کنترل علائم کمک کنند و کیفیت زندگی فرد را بهبود بخشند.
تاریخچه اختلال اسکیزوفرنی

- اسکیزوفرنی یکی از اختلالات روانی پیچیده است که از گذشته مورد توجه پزشکان و فیلسوفان بوده است. در دوران باستان، علائم آن را اغلب به تسخیر ارواح یا نیروهای ماورایی نسبت میدادند. در قرون وسطی نیز افراد مبتلا معمولاً طرد یا زندانی میشدند.
- نخستین توصیفهای بالینی از اسکیزوفرنی به حدود 260 سال پیش بر میگردد. جان هزلم، سرپرست یک بیمارستان در انگلستان، در کتاب خود با عنوان” مشاهداتی درباره جنون و ملانکولی ” به علائمی پرداخت که امروزه با اسکیزوفرنی مرتبط دانسته میشوند.
در همان دوران، پزشکی فرانسوی به نام فیلیپ پینل هم به رفتارهای عجیب و غیرعادی بعضی از بیمارانش توجه کرده بود. او متوجه شد که برخی از بیمارانش دچار سردرگمی، توهم، حرفهای بیربط یا رفتارهای غیرعادی هستند. اگرچه آن زمان هنوز واژهای مثل “اسکیزوفرنی” وجود نداشت، اما گزارشهایی که پینل درباره این بیماران نوشت، امروزه نشانههایی از همین اختلال روانی را نشان میدهند.
در حدود سالهای ۱۸۵۰ میلادی، پزشکی فرانسوی به نام بندیکت مورل برای توصیف علائم شدید روانی در برخی از بیماران جوان، از اصطلاح «زوال عقل زودرس» استفاده کرد. منظور او این بود که ذهن این بیماران، بهصورت غیرعادی و زودتر از حالت طبیعی، رو به تحلیل و فروپاشی میرود. او متوجه شده بود که این بیماری معمولاً در جوانی شروع میشود و بهمرور زمان بدتر میشود، به همین دلیل روی مزمن بودن و پیشرونده بودن بیماری تأکید داشت.
- در اواخر قرن نوزدهم، امیل کرپلین، روانپزشک آلمانی، با استفاده از نوشتههای هزلم، پینل و مورل، یکی از ماندگارترین طبقهبندیها را برای اسکیزوفرنی ارائه داد. او چند حالت مختلف مانند کاتاتونیا (حرکتهای غیرعادی)، هیفرنیا (رفتارهای کودکانه و احمقانه)، و پارانویید (هذیان خودبزرگبینی یا بدگمانی) را در یک گروه قرار داد، چون فکر میکرد این علائم ریشههای مشترکی دارند. او این مجموعه را تحت عنوان دمانس پریکاکس (زوال عقل زودرس) نامگذاری کرد.
- کرپلین همچنین اسکیزوفرنی را از اختلال دوقطبی (که آن زمان به آن شیدایی-افسردگی میگفتند) جدا کرد. از نظر او، اسکیزوفرنی معمولاً زود شروع میشد و پایان خوشی نداشت، ولی اختلال دوقطبی لزوماً اینگونه نبود. او به نشانههایی مثل توهم، هذیان، منفیگرایی و رفتارهای تکراری در مبتلایان اشاره کرده است.
در اوایل قرن بیستم، روانپزشکی سوئیسی به نام اوگین بلولر ، نقش بسیار مهمی در درک و نامگذاری اختلال اسکیزوفرنی ایفا کرد. او با مطالعه دقیق بیماران، متوجه شد که اصطلاح قبلی یعنی «زوال عقل زودرس» که کرپلین بهکار میبرد، برای توصیف همه موارد مناسب نیست. در نتیجه بلولر ، توجهش را به چیزی عمیقتر معطوف کرد: گسیختگی در فکر، احساس و رفتار. به همین دلیل، او در سال 1911 واژهی «اسکیزوفرنی» را ساخت به معنای “شکاف یا تقسیم در ذهن”.
مهمترین علامت اسکیزوفرنی

اسکیزوفرنی یکی از رایجترین اختلالات روانی شدید است، ولی ماهیت دقیق آن هنوز کاملاً مشخص نشده است. گاهی از آن بهعنوان یک سندرم یاد میشود و گاهی هم آن را گروهی از اختلالات میدانند.
این بیماری علائم گوناگونی دارد، مثل تغییر در درک کردن، فکر کردن، احساسات، شناخت و رفتار. معمولاً قبل از ۲۵ سالگی شروع میشود و تا پایان عمر ادامه پیدا میکند. و هیچ قشر اجتماعی خاصی از این بیماری در امان نیست.
نشانههای بالینی:
هنوز ماهیت دقیق اسکیزوفرنی مشخص نیست و نشانه مشخص و قطعیای برای آن وجود ندارد. در واقع هر علامتی که در اسکیزوفرنی دیده میشود ممکن است در اختلالات روانی دیگر هم وجود داشته باشد. برای تشخیص اسکیزوفرنی باید به تاریخچه روانپزشکی فرد و بررسی وضعیت روانی او توجه کرد، چون آزمایش خاصی برای تشخیص این بیماری وجود ندارد.
افراد مبتلا ممکن است دچار علائمی مثل:
- توهم
- هذیان
- اختلال در تفکر و ارتباط
- بیتفاوتی عاطفی و گوشهگیری شوند.
- رفتارهای غیرعادی مثل پریدن
- حرکات تکراری یا تقلید از رفتار دیگران هم از علائم رایج این بیماری هستند.
ظاهر بیماران اسکیزوفرنی:
ظاهر این بیماران میتواند بسیار متفاوت باشد. در یک طرف این طیف، ممکن است فردی را ببینیم که کاملاً نامرتب و ژولیده است، و در طرف دیگر طیف، کسی قرار دارد که به شکل وسواسگونهای مرتب و آراسته است و خیلی آرام و بیحرکت به نظر میرسد.
با این حال، بیشتر بیماران اسکیزوفرنی از نظر ظاهر و رعایت بهداشت شخصی وضعیت خوبی ندارند. ممکن است لباسهایی بپوشند که اصلاً با فصل یا شرایط آبوهوایی جور نیست.
🧊بهت کاتاتونیک (کاتاتونی) یعنی چی؟

یکی از نشانههای جدی در بعضی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، حالتی به نام کاتاتونی هست.
🔹 کاتاتونی یعنی مشکل در حرکت کردن، که میتونه خیلی شدید یا خیلی ساکت و بیحرکت باشه.
این حالت دو نوع اصلی داره:
1. کاتاتونی فعال (تهییجی):
بعضیها خیلی بیقرار میشن.
مدام راه میرن یا با انگشتها و دستهاشون حرکات تکراری و عجیب انجام میدن.
این حرکات معمولاً بدون هدف مشخص هستن، فقط تکرار میشن.
2. کاتاتونی غیر فعال (بیحرکتی):
بعضیها کاملاً ساکت و بیحرکت میشن.
ممکنه بدنشون رو توی یه وضعیت خاص نگه دارن، حتی اگه اون حالت ناراحتکننده باشه.
انگار میترسن اگه حرکت کنن، اتفاق بدی بیفته.
به این حالت میگن بیحرکتی کاتاتونیایی.
⭕ | ملاک های تشخیص کاتاتونی |
---|---|
بهت | نداشتن فعالیت روانی حرکتی |
خشک زدگی | بدن فرد توی یه حالت خاص میمونه و همونطور سفت و بیحرکت باقی میمونه، حتی اگه اون حالت خلاف جاذبه زمین باشه. |
انعطاف پذیری مومی | یعنی اگه کسی دست یا پای اون فرد رو حرکت بده، بدنش بهراحتی حرکت میکنه ولی همونطور در همون حالت باقی میمونه، بدون اینکه خودش تکونش بده. |
خموشی | عدم پاسخدهی کلامی یا پاسخ دهی کلامی اندک |
*منفی کاری | مخالفت یا پاسخ ندادن به محرک های بیرونی |
حالت دادن به بدن | حفظ خودانگیخته و فعال یک وضعیت بدنی |
اداو اطوار | تقلید عجیب و غریب و غیر مستقیم اعمال بهنجار |
حرکات قالبی | حرکات تکراری، بیهدف و معمولاً عجیب که فرد بارها و بارها بدون دلیل مشخص انجام میده. |
تهییج | فرد بدون اینکه چیزی از بیرون باعثش بشه، ناگهان دچار بیقراری، هیجان یا رفتارهای شدید و غیرعادی میشه. |
تکرار کلمات | تقلید گفتار و کلمات دیگران |
تکرار حرکات | تقلید حرکات دیگران |
خلق
افرادی که اسکیزوفرنی دارند، معمولاً دچار مشکلاتی در احساسات و هیجانات خود میشوند. این مشکلات دو شکل اصلی دارند.
1.بیاحساسی یا سردی عاطفی:
بعضی از بیماران احساسات خیلی کمی نشان میدهند؛ مثلاً نسبت به اتفاقات مهم زندگی بیتفاوتاند یا از چیزهایی که قبلاً لذت میبردند، دیگر لذت نمیبرند. به این حالت گاهی «بیلذتی» گفته میشود.
- بیتعاملی:
بیتعاملی یعنی نداشتن علاقه به برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران. این وضعیت با بیمیلی یا بیاحساسی شباهت دارد، اما در واقع یک نشانه جداگانه از اختلالات طیف اسکیزوفرنی است.
یکنواختی عاطفی (Flat Affect):
تصور کنید با کسی صحبت میکنید که هیچ حالت هیجانی در چهرهاش دیده نمیشود، انگار همیشه یک ماسک بیاحساس به صورت دارد. چنین افرادی معمولاً بدون تغییر در تُن صدا حرف میزنند، به اطراف خود واکنش احساسی نشان نمیدهند و صورتشان همیشه یکنواخت است. با این حال، تحقیقات نشان داده که این افراد در درون ممکن است احساسات را تجربه کنند، ولی نمیتوانند آن را بهدرستی نشان دهند.
در یک مطالعه جالب، پژوهشگران بچههایی را که یکی یا هر دو والدشان اسکیزوفرنی داشتند، در حال ناهار خوردن فیلمبرداری کردند و آنها را تا ۲۰ سال بعد دنبال کردند. نتیجه نشان داد کودکانی که بعداً به اسکیزوفرنی دچار شدند، در کودکی احساسات مثبت کمتری نشان میدادند و احساسات منفی بیشتری داشتند. این نشان میدهد که نحوه بروز احساسات در کودکی میتواند یکی از نشانههای زودهنگام برای پیشبینی این اختلال باشد.
2. احساسات شدید و ناهماهنگ:
در مقابل، بعضی از بیماران ممکن است احساسات خیلی شدیدی مثل خشم، شادی یا اضطراب را تجربه کنند، آن هم در شرایطی که اصلاً مناسب نیست.برخی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است در موقعیتهای نامناسب بخندند یا گریه کنند، یا رفتارهایی غیرعادی مثل جمع کردن وسایل بیارزش یا رفتار نامناسب در مکانهای عمومی داشته باشند.
این تغییرات عاطفی ممکن است ناشی از خود بیماری، داروهایی که مصرف میکنند، یا افسردگی باشد، و گاهی تشخیص اینکه دقیقاً دلیل آن چیست، سخت است.
هذیان
هذیان یعنی باور اشتباهی که فرد خیلی محکم بهش باور داره، حتی اگه همه بگن اشتباهه و هیچ مدرکی براش نباشه.
در واقع اسکیزوفرنی بیشتر از هر چیز، مشکل در فکر کردن دارن. این اختلالات ممکنه هم به طرز فکر کردن (شکل فکر) و هم به محتوای فکر مربوط باشن.
⭕اختلال در شکل فکر یعنی طرز فکر کردن فرد غیرعادی میشه. مثلاً:
پرحرفی بیربط و پراکندهگویی (حاشیهپردازی)
پریدن از یه موضوع به یه موضوع دیگه بدون ارتباط (موازیگویی)
گیر کردن روی یه فکر یا کلمه (درجا ماندن)
ساختن کلمات عجیب (واژهسازی مرضی)
تکرار حرفهای دیگران (پژواک کلامی)
گفتار بیمعنا شبیه سالاد کلمات
تکرار زیاد یک حرف یا جمله (مکررگویی)
گاهی هم سکوت کامل
⭕اختلال در محتوای فکر یعنی خودِ فکرها غیرواقعی یا عجیب میشن. این حالت بیشتر به صورت هذیان دیده میشه. انواع هذیانها:
هذیان گزند | یعنی فرد فکر میکنه دیگران قصد آسیب زدن به او رو دارن |
---|---|
هذیان خودبزرگ بینی | فکر میکنه قدرت های خاص یا توانایی عجیبی داره |
هذیان مذهبی | باور های عجیب در باره دین یا نقش های خاص مذهبی. مثلا: خدا مستقیماً با من حرف میزنه و مأمورم که دنیا رو نجات بدم |
هذیان کنترل یا نفوذ | فرد باور داره که افکار، احساسات یا حرکاتش تحت کنترل نیروهای بیرونی قرار داره. مثال: «افکارم رو از راه ماهواره کنترل میکنن.» |
هذیانهای جسمی (سوماتیک) | فرد فکر میکنه مشکلی عجیب یا جدی در بدنش وجود داره، بدون اینکه واقعا مشکلی باشه. مثال: «معدهم پر از سیم فلزیه.» |
1.توضیح انگیزشی: میگه این باورها مثل یه داستان ساختگی هستن که فرد برای فرار از ترس و اضطرابش میسازه. مثلاً کسی که فکر میکنه یه آدم معروف عاشقشه، شاید با این فکر میخواد از دنیای ترسناک و پر استرس خودش فرار کنه.2.توضیح نقیصهای (مشکلات مغزی): این دیدگاه میگه که مغز اون فرد درست کار نمیکنه و به همین خاطر فکرها و برداشتهاش از واقعیت اشتباه درمیاد.
توهم

در اسکیزوفرنی ممکنه فرد چیزهایی رو ببینه، بشنوه یا حس کنه که واقعاً وجود ندارن. به این حالتها توهم میگن.شایعترین توهمها، توهم شنوایی هستن، یعنی فرد صداهایی میشنوه که واقعاً وجود ندارن.
این صداها معمولاً: تهدید میکنن ، ناسزا میگن ،دستور میدن یا فرد رو مسخره میکنن.
1. توهم دیداری (بینایی) هم وجود داره، مثلاً دیدن چیزهایی که نیستن.
2. توهمهای لمسی (مثل حس نیش زدن روی پوست)،
3. بویایی (مثل بوهای عجیب)،
4. چشایی (مثل مزهی بد بدون دلیل)
5. گاهی هم فرد توهم احشایی داره، یعنی حسهایی از درون بدن که واقعی نیستن، مثلاً فکر میکنه مغزش میسوزه یا توی رگهاش فشار شدیده.
علائم اسکیزوفرنی در بزرگسالان
علایم مثبت و منفی

علائم اسکیزوفرنی به سه دسته تقسیم میشوند :
1. علائم مثبت: چیزهایی که به رفتار فرد اضافه شدهاند، مثل توهم، هذیان و رفتارهای عجیب. (یعنی چیزهایی که قبلاً نبودند و حالا دیده میشن)
2. علائم منفی: چیزهایی که در فرد کم شده یا از بین رفته، مثل بیاحساسی، بیانگیزگی، ناتوانی در لذت بردن و کمتوجهی.
3. علائم شناختی: مشکلات در فکر کردن، مثل اختلال در حافظه، تمرکز و برنامهریزی. این علائم میتونن باعث ناتوانی در کار و زندگی روزمره بشن.
علائم اسکیزوفرنی خفیف
اسکیزوفرنی همیشه ناگهانی و شدید شروع نمیشود. در بسیاری از افراد، علائم بهتدریج و در قالب یک مرحله خفیف آغاز میشوند که به آن مرحله مقدماتی یا پرودرومال گفته میشود. این مرحله معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر میشود و ممکن است چند سال طول بکشد.
در اسکیزوفرنی خفیف، فرد ممکن است دچار تغییراتی مانند:
کنارهگیری از خانواده و دوستان
کاهش انگیزه، احساسات سطحی یا بیتفاوت
افت در عملکرد تحصیلی یا شغلی
بیتوجهی به بهداشت شخصی
علاقهمندی به افکار عجیب یا فلسفی
رفتارهای غیرعادی یا وسواسی
این نشانهها هنوز به مرحله شدید بیماری نرسیدهاند، اما نشانهای از شروع اختلال هستند. ترکیبی از آمادگی ژنتیکی و فشارهای محیطی (مثل استرسهای بزرگسالی) میتواند باعث شود که این علائم پدیدار شوند و اگر درمان نشوند، وارد مرحله فعال بیماری شوند.
بنابراین، اسکیزوفرنی خفیف همان مرحلهی آغاز بیماری است که گاهی نادیده گرفته میشود، در حالیکه توجه زودهنگام به آن میتواند از پیشرفت بیشتر بیماری جلوگیری کند.
طیف اسکیزوفرنی در dsm 5

اسکیزوفرنی یک اختلال روانپریشانهی پیچیده است که تنها بخشی از یک طیف گستردهتر از اختلالات روانی را تشکیل میدهد. این طیف شامل اختلالاتی است که برخی ویژگیهای مشترک مانند هذیان، توهم، یا تفکر غیرمنطقی دارند، اما شدت و مدت علائم در آنها متفاوت است. در ادامه، طیف این اختلالات را برسی میکنیم:
اختلال روانپریشی گذرا
اختلال اسکیزوفُرم
اختلال اسکیزوافکتیو
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
شرح حال یک بیمار اسکیزوفرنی

معرفی:
نام بیمار: لوری شیلر
سن شروع بیماری: حدود ۱۷ سال
تشخیص: اسکیزوفرنی پارانوئید
پیشینه: دختری باهوش، محبوب، ورزشکار، و از خانوادهای با موقعیت اجتماعی بالا در آمریکا. هیچ نشانه واضحی از بیماری روانی در دوران کودکی نداشت.
شروع علائم:
در تابستان قبل از ورود به دانشگاه، لوری برای اولین بار صداهایی در ذهنش شنید. این صداها بهتدریج پررنگتر شدند و به او فرمان میدادند که به خودش آسیب بزند. او تلاش کرد صداها را نادیده بگیرد، اما در دانشگاه وضعیت بدتر شد:
شروع به نوشتن جملات بیمعنا روی دیوار کرد
فکر میکرد دیگران میخواهند او را مسموم کنند
شبها بیخواب بود و گفتوگوهای بلند با خودش داشت
روند بیماری:
در عرض دو سال، زندگی او بهکلی فروپاشید. از دانشگاه اخراج شد، چند بار اقدام به خودکشی کرد، بارها بستری شد و داروهای مختلف ضدروانپریشی روی او امتحان شد. او مدتی بیخانمان بود، مدتی در آسایشگاه روانی بستری و بارها در وضعیت بحرانی قرار گرفت.
درمان و بهبود:
پس از حدود ۱۰ سال درمان و دورههای سخت، بالاخره دارویی به نام کلوزاپین روی او مؤثر واقع شد. لوری از طریق رواندرمانی، حمایت خانواده، و پذیرش بیماریاش، آرامآرام توانست زندگیاش را بازسازی کند. در نهایت، او به همراه یک روزنامهنگار کتاب The Quiet Room را نوشت تا تجربهاش را با دیگران به اشتراک بگذارد.
درمان

- درمانهای زیستی اولین گزینه برای کاهش علائم اسکیزوفرنی هستند. داروهای ضد روانپریشی نسل اول بیشتر علائم مثبت مانند توهم و هذیان را کاهش میدهند، اما ممکن است عوارض حرکتی مانند لرزش و حرکات غیرارادی ایجاد کنند. داروهای نسل دوم علاوه بر دوپامین، روی سروتونین هم اثر دارند، عوارض کمتری دارند و علائم منفی را هم کاهش میدهند.
- در موارد شدید، از شوک الکتریکی (ECT) برای بیمارانی که به افسردگی و روانپریشی دچارند و به دارو جواب ندادهاند، استفاده میشود. جراحیهای قدیمی مثل لوبوتومی به دلیل آسیب به ذهن و هیجان فرد دیگر رایج نیستند. تحریک مغناطیسی مغز در کاهش توهم مؤثر بوده و دارویی به نام مودافینیل هم میتواند کارکردهای شناختی را تقویت کند.
- از نظر روانشناختی، آموزش مهارتهای اجتماعی اهمیت زیادی دارد، چون افراد مبتلا در این زمینه مشکل دارند. روشهایی مثل یادگیری مشاهدهای، ایفای نقش و تقویت مثبت به کار میروند. درمان شناختی-رفتاری (CBT) هم به بیمار کمک میکند تا با توهمها کنار بیاید و اضطراب ناشی از آنها را کنترل کند.
- خانوادهدرمانی با آموزش مهارتهای ارتباطی و حل مسئله به اعضای خانواده، از عود بیماری پیشگیری میکند. همچنین، رویکردهایی مثل درمان جامعهقاطع (ACT) با مراجعه تیم درمان به خانه یا محل کار بیمار، خدمات گستردهتری ارائه میدهند و بر توانمندسازی فرد تمرکز دارند.
اسکیزوفرنی معمولاً یک اختلال مزمن محسوب میشود و بهطور کامل درمان نمیشود، اما با درمانهای دارویی و روانشناختی، میتوان علائم را تا حد زیادی کنترل کرد و کیفیت زندگی فرد را بهبود بخشید.
سوالات متداول
شناخت در فرد اسکیزوفرنی چه طوره؟
پژوهشها نشان دادهاند که این افراد در بخشهایی مثل توجه، حافظه، و برنامهریزی ذهنی کمی مشکل دارند. حتی اگر هوش طبیعی داشته باشند، باز هم توانایی ذهنیشان کمتر از حالت عادی است. این مشکلات ذهنی برای تشخیص بیماری کافی نیستند، ولی برای پیشبینی آینده بیماری و انتخاب روش درمان خیلی مهماند. این مشکلات معمولاً از شروع بیماری وجود دارند و در بیشتر موارد ثابت میمانند.
بینش، قضاوت و اعتمادپذیری در بیماران:
بیشتر بیماران اسکیزوفرنی نمیدانند که بیمار هستند یا شدت مشکلشان را درک نمیکنند. همین باعث میشود درمان را جدی نگیرند.
پزشک باید بررسی کند که بیمار چقدر به بیماری خودش آگاه است، چقدر مشکلاتش را در رابطه با دیگران میفهمد و آیا دلیل این مشکلات را میداند یا نه. این اطلاعات هم برای درمان مفیدند و هم به فهم بهتر مغز کمک میکنند.
در نهایت، این بیماران معمولاً به اندازه دیگر بیماران قابلاعتماد هستند، ولی پزشک باید اطلاعاتی را که میدهند با منابع دیگر بررسی کند تا مطمئن شود درست است.
نگرانیهای ایمنی در بیماران اسکیزوفرنی
بیماران اسکیزوفرنی در زمانهای بحرانی ممکن است کنترل رفتارشان را از دست بدهند و به خود یا دیگران آسیب بزنند، بهخصوص اگر دچار توهم یا هذیان باشند.
خودکشی شایعترین علت مرگ در این بیماران است و بیشتر به دلیل افسردگی رخ میدهد. حدود ۵ تا ۶ درصد آنها بر اثر خودکشی میمیرند.
رفتارهای خشونتآمیز یا حتی آدمکشی هم ممکن است در اثر توهم یا هذیانهای تهدیدآمیز اتفاق بیفتد. داروهایی مثل کلوزاپین میتوانند در کاهش این خطرات مؤثر باشند.
📙برای مطالعه بیشتر
- کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک/ ویرایش 2022/ جلد 2/ فصل 5
- کتاب آسیب شناسی روانی بارلو/ ترجمه فیروزبخت/ فصل 13
- www.verywellhealth.com
ماخذ: B2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 0 / 5. افراد 0
