انگیزش درونی و بیرونی در روانشناسی:اثر توجیه اضافی
- روان شو
- مقالات

«انگیزش درونی و بیرونی در روانشناسی نقش مهمی در یادگیری و رفتار دارند. در این مقاله اثر توجیه اضافی را با مثالهای واقعی بررسی میکنیم و توضیح میدهیم چرا پاداش میتواند گاهی باعث کاهش علاقه درونی کودکان شود.»
تفاوت انگیزش درونی و بیرونی
انگیزش درونی | انگیزش بیرونی |
---|---|
انجام کار به خاطر علاقه، لذت یا ارزش شخصی خود کار | انجام کار به خاطر پاداش یا اجتناب از تنبیه |
افزایش رضایت، خلاقیت و یادگیری پایدار | گاهی انگیزه کوتاهمدت، ممکن است علاقه درونی کاهش یابد |
کسی که دوچرخهسواری میکند چون از حس آزادی و ورزش لذت میبرد | کسی که دوچرخهسواری میکند تا در مسابقه برنده شود و جایزه نقدی بگیرد |
دانشجویی که روزانه چند ساعت مطالعه میکند چون از یادگیری و کشف موضوعات جدید خوشش میآید | دانشجویی که درس میخواند فقط برای گرفتن نمره خوب یا قبولی در امتحان. |
انگیزش درونی یعنی انجام دادن یک کار فقط به خاطر لذت یا علاقه ای که خوده فعالیت ایجاد میکنه. مثلاً وقتی کودکی بدون هیچ جایزهای با شوق کتاب میخونه چون براش جذابه.
انگیزش بیرونی یعنی انجام دادن یک کار به خاطر پاداشها یا فشارهای بیرونی. مثل وقتی کودکی کتاب میخونه چون قول گرفتن پیتزا یا نمرهی خوب بهش داده شده.
انگیزش درونی و بیرونی در روانشناسی

انگیزش درونی در برابر انگیزش بیرونی
فرض کنید شما یک معلم دبستان هستید و میخواهید دانشآموزانتان بیشتر کتاب بخوانند. هدفتان فقط این نیست که آنها ساعات بیشتری پای کتاب بنشینند، بلکه میخواهید واقعاً علاقهمند به مطالعه شوند. این کار سادهای نیست، چون رقیبهای قدرتمندی مثل تلویزیون، بازیهای ویدئویی و شبکههای اجتماعی وجود دارند که توجه بچهها را به خودشان جلب میکنند.
خیلی از معلمان، به سراغ پاداش دادن میروند؛ مثلاً امیدوارند با جایزه دادن، علاقهی کودکان به کتاب بیشتر شود و به جای بازیهای ویدئویی، کتاب دست بگیرند. قبلا معلمها برای تشویق، از روشهایی مثل لبخند زدن یا چسباندن یک ستارهی طلایی روی تکالیف استفاده میکردند. اما امروزه پای پاداشهای قویتری مثل شکلات، اسباببازی یا حتی وعدههای غذایی وسط آمده است.
برای نمونه، پرلاشتاین توضیح میدهد که بعضی رستورانهای زنجیرهای فستفود، بچهها را به مطالعه تشویق میکنند.به این شکل که اگر تعداد معینی کتاب بخوانند، به آنها پیتزای رایگان میدهند.
روانشناسی اجتماعی انگیزش
تردیدی نیست که پاداشها ابزار قدرتمندی هستند. چه پیتزا باشد و چه پول، این چیزها میتوانند بچهها را به مطالعه ترغیب کنند. در روانشناسی، این اصل را «تقویت مثبت» مینامند؛ یعنی اگر بعد از انجام یک رفتار پاداش بدهیم، احتمال تکرار آن رفتار بیشتر میشود. مثلاً وقتی موش با فشار دادن اهرم غذا میگیرد یا وقتی کودکی در ازای مطالعه جایزه دریافت میکند، رفتار تقویت میشود.
اما یک نکتهی مهم وجود دارد: انسانها فقط مثل موشها به محرک و پاداش واکنش نشان نمیدهند. در انسانها، پاداشها میتوانند بر ذهنیت فرد از خودش، تصویر ذهنیاش (خودپنداره) و انگیزهاش برای آینده هم تأثیر بگذارند. برای مثال، اگر بچهای برای کتاب خواندن پول بگیرد، ممکن است به این نتیجه برسد که دلیل اصلی مطالعهاش جایزه بوده، نه علاقهی خودش. این همان خطری است که در برنامههای پاداش وجود دارد و به «ادراک خویشتن» مربوط میشود؛ یعنی برداشت فرد از اینکه چرا کاری را انجام داده است.
آدما فکر میکنن کاری که انجام میدن فقط به خاطر یه عامل بیرونی مثل جایزه یا فشار دیگرانه، و دیگه دلیلهای واقعی درونی خودشون مثل علاقه یا انگیزه شخصی رو جدی نمیگیرن.
گاهی وقتی به کودکان برای انجام کاری مثل مطالعه، پاداش میدهیم، ممکن است آنها فکر کنند تنها برای گرفتن پاداش مطالعه میکنند، نه اینکه خود مطالعه برایشان جذاب باشد. وقتی برنامه پاداش تمام شود و دیگر پیتزا یا جایزهای دریافت نکنند، ممکن است کمتر از قبل مطالعه کنند.
این موضوع برای کودکانی که قبلاً به مطالعه علاقه داشتند، مشکلسازتر است. این کودکان انگیزه درونی بالایی دارند؛ یعنی آنها یک فعالیت را فقط به خاطر لذت و هیجانش انجام میدهند، نه برای جایزه یا فشار بیرونی. برای مثال، مطالعه برای آنها یک تفریح است، نه یک کار سخت.
وقتی به این کودکان پاداش داده میشود، انگیزهشان از درونی به بیرونی تغییر میکند؛ یعنی حالا مطالعه را به خاطر جایزه انجام میدهند نه لذت خود فعالیت. نتیجه این است که ممکن است علاقهشان به مطالعه کاهش یابد. این پدیده «اثر توجیه اضافی» نام دارد و وقتی رخ میدهد که افراد احساس کنند رفتارشان فقط به خاطر پاداشهای بیرونی بوده و علاقه واقعی خودشان را کم اهمیت میبینند.

اثر توجیه اضافی در آموزش

معلمان در یک پژوهش، چهار بازی ریاضی جدید به دانشآموزان معرفی کردند. در مرحلهی اول (مرحلهی خط پایه) هیچ پاداشی در کار نبود و فقط میزان علاقهی طبیعی بچهها به بازیها ثبت شد. نتایج نشان داد که کودکان به طور درونی به این بازیها علاقه داشتند و خودشان چند دقیقه با آنها بازی میکردند.
بعد از مدتی، برنامهی پاداش اجرا شد. یعنی بچهها وقتی با بازیهای ریاضی سرگرم میشدند، میتوانستند جوایزی مثل تقدیرنامه یا نشان افتخار دریافت کنند. همانطور که انتظار میرفت، کودکان زمان بیشتری را صرف این بازیها کردند.
اما وقتی برنامهی پاداش تمام شد و دیگر جایزهای داده نشد، اتفاق جالبی افتاد: علاقهی بچهها نسبت به قبل از اجرای پاداش کمتر شد. آنها حتی کمتر از روزهای ابتدایی با بازیهای ریاضی بازی میکردند. نتیجه این بود که پاداش بیرونی باعث شد کودکان فکر کنند دلیل بازی کردنشان جایزه است، نه علاقهی خودشان. این همان چیزی است که به آن اثر توجیه اضافی میگویند.
آیا پاداش دادن باعث کاهش علاقه درونی میشود؟
پاداش رو کجا استفاده کنیم؟ | کجا استفاده نکنیم؟ |
---|---|
وقتی فرد هیچ علاقه اولیهای به فعالیت نداره | وقتی فرد از قبل علاقه درونی داره (مثلاً عاشق نقاشیه |
برای کارهایی که کسلکننده یا غیر ضروری هستن .مثل مرتب کردن اتاق | وقتی پاداش تبدیل به تنها دلیل انجام کار بشه (مثل درس خوندن فقط برای گرفتن شکلات) |
در موقعیتهای کوتاهمدت برای شروع یک عادت مثبت (مثلاً پاداش برای شروع ورزش کردن) | وقتی فرد بعد از مدتی انتظار دائمی پاداش پیدا میکنه و بدون آن دست از کار میکشه |
تانگ و هال میگن اگه یه کودک ذاتاً به مطالعه علاقه نداشته باشه، دادن پاداش میتونه روش بدی نباشه، چون چیزی برای از بین رفتن (مثل علاقه درونی) وجود نداره. اما نوع پاداش خیلی مهمه.
پاداش وابسته به تکلیف: یعنی فقط برای انجام دادن یک کار جایزه داده بشه، نه برای کیفیت اون. مثل برنامهای که بچهها به ازای خوندن تعداد مشخصی کتاب، پیتزا جایزه میگرفتن. اینجا مهم نبود چطور کتاب رو خوندن.
پاداش وابسته به عملکرد: یعنی جایزه بر اساس کیفیت انجام کار داده بشه. مثل وقتی که فقط دانشآموزانی که تو آزمون سطح بالا عالی عمل کردن، جایزه نقدی میگیرن، نه همه کسانی که صرفاً شرکت کردن. این نوع پاداش معمولاً باعث میشه علاقه به کار کمتر نشه، حتی بیشتر هم بشه، چون نشون میده فرد واقعاً خوب عمل کرده.
«انگیزش درونی زمانی شکوفا میشود که افراد احساس کنند کارشان از روی انتخاب خودشان است.»
پس بهتره به جای اینکه بچهها رو فقط برای “انجام دادن” ریاضی تشویق کنیم، برای “خوب انجام دادن” اون بهشون جایزه بدیم. البته باید حواسمون باشه؛ چون اگر پاداشهای وابسته به عملکرد بیش از حد همراه با قضاوت و فشار باشن، ممکنه نتیجه عکس بدن و باعث استرس یا کاهش علاقه درونی بشن. راه بهتر اینه که بازخورد مثبت بدیم بدون اینکه بچهها احساس فشار یا ترس از ارزیابی پیدا کنن.
پاداشها ممکنه علاقهی طبیعی بچههایی که خودشون به یادگیری عشق دارن رو کم کنه. ولی برای کودکانی که انگیزه درونی کمی دارن، میتونه ابزاری باشه برای شروع و تشویق به یادگیری.
برای مطالعه بیشتر
- کتاب روانشناسی اجتماعی الیوت ارونسون/ دکتر مجید صفاری نیا/ فصل 5
- www.verywellmind
- www.simplypsychology.org
ماخذ: B2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 0 / 5. افراد 0
