نظریه اریک فروم،تیپ های شخصیتی اریک فروم
- روان شو
- نظریه پردازان

اریک فروم، روانکاو نظریه پرداز اجتماعی، با ترکیب نظریات فروید و مارکس، رویکردی جدید به روانشناسی ارائه داد. برخلاف فروید که بر ناخودآگاه تأکید داشت، اریک فروم معتقد بود که ساختارهای اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در شکلگیری شخصیت دارند.پنج تیپ شخصیتی اریک فروم شامل: گیرنده، بهرهکش، محتکر، بازاری و جهت گیری ثمربخش. به باور او، آزادی و عشق عناصر کلیدی در رشد روانی سالم هستند. اریک فروم و فروید هر دو بر تأثیرات دوران کودکی تأکید داشتند، اما فروم دیدگاهی اجتماعیتر و انسانیتر ارائه داد.
بیوگرافی اریک فروم
- اریک فروم حدود 125 سال پیش در خانوده ای یهودی به دنیا آمد و پدرش خاخام بود.
- اوایل کودکی فروم چندان ایده آل نبود. او به یاد می آورد که والدین اش بسیار روان رنجور بودند.
- فروم در نوجوانی عمیقا تحت تاثیر نوشته های فروید و کارل مارکس قرار می گیرد. بعدها در اعتبار صحبت های این دو نفر تردید کرد.
- فروم در روانکاوی فرویدی آموزش دید و تحت تاثیر مارکس ، کارن هورنای و نظریه پردازان اجتماعی گرا دیگر قرار داشت.
- او بعد از 10 سال از رویکرد فرویدی کسل شد و روش جدیدی را ابداع کرد. نظریه روانکاوی انسان گرای او بر تاثیر عوامل اجتماعی، زیستی، اقتصادی و تاریخی بر شخصیت افراد تاکید دارد.
نظریه اریک فروم
فرضهای اساسی فروم به زبان ساده
اریک فروم معتقد بود که برای درک شخصیت انسان، ابتدا باید تاریخ او را بررسی کنیم. او میگفت که روانشناسی باید بر پایه فلسفه و شناخت انسان استوار باشد.
جدایی انسان از طبیعت
در نظریه اریک فروم باور بر این است که برخلاف حیوانات، انسانها دیگر به طور غریزی با طبیعت در ارتباط نیستند. در عوض، آنها توانایی استدلال را یاد گرفتهاند. اما این وضعیت باعث ایجاد یک تنگنا شده است: انسان از طبیعت جدا شده، اما در عین حال، میتواند درباره خود و تنهاییاش فکر کند.
دوگانگیهای وجودی
نظریه اریک فروم بیان میکند که انسانها با سه دوگانگی اساسی روبهرو هستند که بخشی جدانشدنی از زندگیشان است:
1. زندگی و مرگ
انسانها میدانند که روزی خواهند مرد، اما سعی میکنند با باور به زندگی پس از مرگ، این حقیقت را انکار کنند.
2. خودشکوفایی و محدودیت عمر
انسانها رویای رشد و پیشرفت بینهایت را دارند، اما میدانند که عمرشان برای رسیدن به کمال کافی نیست. برخی این مشکل را با افتخار به پیشرفتهای زمانهشان حل میکنند، برخی دیگر به رشد پس از مرگ اعتقاد دارند.
3. تنهایی و نیاز به ارتباط
هر فرد میداند که در نهایت تنهاست، اما نمیتواند این تنهایی را تحمل کند. انسانها میخواهند با دیگران ارتباط داشته باشند، زیرا خوشبختیشان به این پیوستگی بستگی دارد. اگر کسی نتواند این مسئله را حل کند، ممکن است دچار مشکلات روحی شود.
نیازهای اساسی انسان از دیدگاه اریک فروم

همانطور که حیوانات نیازهای فیزیولوژیکی مثل غذا، امنیت و تولیدمثل دارند، انسانها نیز این نیازها را دارند. اما انسانها فقط با برآورده کردن این نیازهای ابتدایی احساس رضایت و آرامش نمیکنند، بلکه نیازهای خاصتری دارند که آنها را از حیوانات متمایز میکند.
این نیازها که به آنها نیازهای وجودی گفته میشود، در طول تاریخ و با رشد فرهنگ بشری شکل گرفتهاند. به عقیده اریک فروم، افراد سالم کسانی هستند که پاسخی برای این نیازها پیدا میکنند و اگر این نیازها ارضا نشوند، ممکن است فرد دچار مشکلات روانی و حتی دیوانگی شود.
فروم پنج نیاز اساسی را برای انسان در نظر میگیرد:
۱. نیاز به ارتباط
انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و نیاز دارد با دیگران ارتباط برقرار کند. این ارتباط میتواند به روشهای مختلفی اتفاق بیفتد:
- سلطهپذیری: فرد با تسلیم شدن در برابر شخص، گروه یا سازمانی قویتر، احساس امنیت و پیوند با دنیا را پیدا میکند.
- سلطهجویی: فرد سعی میکند دیگران را کنترل کند و بر آنها مسلط باشد.
- عشق: تنها راه سالم برای برقراری ارتباط، عشق است. عشق واقعی به معنی نزدیکی و پیوند با فرد دیگر است، بدون اینکه استقلال و فردیت شخص از بین برود.
2. نیاز به تعالی
انسان نمیخواهد فقط بهطور منفعل زندگی کند، بلکه میخواهد فراتر از وضعیت فعلیاش برود و اثری در دنیا بگذارد. این تعالی میتواند به دو شکل رخ دهد:
- خلاقیت: خلق کردن، تولید یک اثر هنری، نوشتن، پرورش یک ایده یا کمک به دیگران.
- ویرانگری: برخی افراد برای رسیدن به احساس قدرت، بهجای خلق کردن، دیگران را تخریب میکنند. پرخاشگری، جنگ و آسیبرساندن به دیگران از نمونههای منفی این نیاز است.
۳. نیاز به ریشهدار بودن
انسانها از طبیعت جدا شدهاند و برخلاف حیوانات، احساس میکنند که بیریشه و تنها هستند. برای حل این مشکل، دو راه دارند:
- روش سالم: برقراری ارتباط عمیق و معنادار با دیگران، رشد فردی و ایجاد یک حس تعلق واقعی.
- روش ناسالم: چسبیدن بیشازحد به گذشته و وابستگی شدید به دیگران، که باعث جلوگیری از رشد و استقلال فردی میشود.
۴. نیاز به درک هویت
انسان باید بتواند خودش را بهعنوان یک فرد مستقل بشناسد و هویتی برای خود تعریف کند. این نیاز نیز دو شکل دارد:
- هویت واقعی: فردی که خودش را میشناسد، استقلال دارد و از درون احساس ارزشمندی میکند.
- هویت وابسته: فردی که برای هویتش به گروه، شغل، مذهب یا افراد دیگر متکی است و بدون آنها احساس بیارزشی میکند.
۵. نیاز به معیار جهتیابی
انسان نیاز دارد که یک چارچوب فکری و ارزشی برای زندگی خود داشته باشد تا بتواند تصمیم بگیرد و مسیرش را مشخص کند. این معیار میتواند:
- منطقی و سالم باشد، مثل فلسفه، علم یا ارزشهای اخلاقی پایدار.
- غیرمنطقی و ناسالم باشد، مثل پیروی کورکورانه از ایدئولوژیهای افراطی یا باورهای نادرست.
تیپ های شخصیتی اریک فروم

تیپ های شخصیتی اریک فروم شامل :
1. گیرنده:
افرادی که منش گیرنده دارند، باور دارند که منبع همه چیزهای خوب خارج از خودشان است و تنها از این طریق میتوانند با دنیا ارتباط برقرار کنند. این افراد به جای اینکه خودشان چیزهایی بسازند یا خلق کنند، همیشه در تلاشاند تا چیزهایی را از دیگران دریافت کنند.
- ویژگیهای منفی: این افراد معمولاً منفعلی هستند و از اعتماد به نفس کمی برخوردارند. آنها خود را قادر به ایجاد تغییرات در دنیای خود نمیبینند و به دیگران وابستهاند.
- ویژگیهای مثبت: این افراد ممکن است وفادار و پذیرنده باشند و از آنجا که همیشه در جستجوی محبت و توجه دیگران هستند، قادرند روابطی نزدیک و عمیق برقرار کنند.
2. بهرهکش:
افراد با منش بهرهکش، برخلاف افراد گیرنده که به صورت منفعلانه چیزی را میگیرند، به صورت فعال و حتی پرخاشگرانه چیزها را از دیگران میگیرند. این افراد با حیلهگری و زور به دنبال تصاحب اموال، عقاید یا حتی احساسات دیگران هستند.
- ویژگیهای منفی: این افراد خودخواه و متکبر هستند و از دیگران بهرهکشی میکنند. آنها از هر فرصتی برای به دست آوردن چیزی که میخواهند استفاده میکنند و در روابط اجتماعی خود از فشار و زور برای به دست آوردن خواستههایشان بهره میبرند.
- ویژگیهای مثبت: این افراد گاهی تکانشی و مغرور هستند و در مواردی میتوانند به خود متکی باشند و اعتماد به نفس بالایی داشته باشند.
3. محتکر:
افرادی با منش محتکر برخلاف دیگران که به دنبال به دست آوردن چیزهای جدید هستند، به دنبال نگهداشتن آنچه که دارند هستند. این افراد تمایل دارند هر چیزی را که به دست آوردهاند، حفظ کنند و از دست دادن هیچ چیزی را نمیخواهند.
- ویژگیهای منفی: این افراد انعطافناپذیر، لجوج و وسواسی هستند. آنها از تغییر و نوآوری پرهیز میکنند و اغلب به گذشته خود چسبیدهاند. در روابط عاطفی نیز سعی دارند که طرف مقابل را کاملاً در اختیار بگیرند و مانع از تغییر در روابط میشوند.
- ویژگیهای مثبت: ویژگیهای مثبت این افراد شامل نظم، پاکیزگی و وقتشناسی است.
4. بازاری:
افراد با منش بازاری خود را به عنوان کالایی میبینند که باید خود را به روز نگه دارند و با تقاضاهای جامعه هماهنگ شوند. شخصیت این افراد بستگی به ارزشگذاری دیگران از آنها دارد. در واقع، ارزش آنها به مبادله و توانایی در فروش خودشان وابسته است.
- ویژگیهای منفی: افراد با این منش بیهدف و فرصتطلب هستند. آنها برای جلب توجه و کسب موفقیت در دنیای اجتماعی خود، باید همیشه خود را به روز کنند و خود را مطابق با نیازها و خواستههای دیگران تطبیق دهند. این افراد به دلیل عدم ثبات در شخصیت، به راحتی میتوانند دچار بیثباتی و بحران هویت شوند.
- ویژگیهای مثبت: برخی از ویژگیهای مثبت این افراد شامل سازگاری، تغییرپذیری و گشادهدستی است.
5. ثمربخش:
افراد سالم تنها از طریق کارهای ثمربخش، عشق و استدلال میتوانند با دنیا و دیگران ارتباط برقرار کنند. کار برای آنها فقط هدف نیست، بلکه وسیلهای برای خودبیانگری و خلاقیت است. این افراد از کار استفاده میکنند تا وسایل ضروری زندگی را تولید کنند و نه برای استثمار یا انباشتن اموال.
عشق ثمربخش: این نوع عشق با چهار ویژگی مشخص میشود: مراقبت، مسئولیت، احترام، و شناخت. افراد سالم همچنین به زندهگرایی علاقه دارند، یعنی عشق به زندگی و همه موجودات زنده. آنها تمایل دارند به کل زندگی کمک کنند و از طریق عشق، منطق و عبرت بر دیگران تأثیر بگذارند.
تفکر ثمربخش: این نوع تفکر از علاقه به دیگران و کمک به رشد و تکامل آنها برانگیخته میشود. افراد سالم خود و دیگران را به همان شکلی که هستند میپذیرند و نیازی به تصویر خیالی از خود ندارند.
فروم معتقد است که افراد سالم ترکیبی از همه این جهتگیریها دارند و از این ترکیب برای برقراری ارتباط با دنیای اطرافشان استفاده میکنند.
اریک فروم و فروید
اریک فروم، بر پایه روانکاوی سنتی فروید آموزش دیده بود، اما از تکنیکهای معمول روانکاوی خسته شد. در نهایت، او سیستم درمانی خود را ایجاد کرد که آن را روانکاوی انسانگرا نامید. در مقایسه با فروید، فروم بیشتر به جنبههای بین فردی در فرایند درمان توجه میکرد.
او باور داشت که هدف درمان باید به این باشد که بیماران خود را بشناسند؛ زیرا بدون شناخت خود، افراد قادر به شناخت فرد یا چیز دیگری نیستند. فروم معتقد بود که بیماران به دنبال درمان برای ارضای نیازهای انسانی اساسی خود هستند، مانند : ارتباط، تعالی، ریشهدار بودن، درک هویت و جهتگیری در زندگی. بنابراین، فرایند درمان باید بر پایه روابط شخصی بین درمانگر و بیمار بنا شود، چرا که ارتباط صحیح برای رشد درمانی ضروری است.
درمانگر باید با تمرکز کامل و از روی اخلاص، به عنوان یک انسان واقعی با انسانی دیگر ارتباط برقرار کند. فروم معتقد بود که برای ایجاد ارتباط واقعی با بیمار، از او میخواست که رؤیاهایش را بیان کند. او باور داشت که رؤیاها و افسانهها به زبان نمادین بیان میشوند، که تنها زبان مشترک انسانی است. رؤیاها معنایی فراتر از خواب بیننده دارند. فروم از بیمار میخواست تا به تداعیهای خود درباره رؤیاها فکر کند.
فروم بر این باور بود که درمانگران نباید در تلاش برای شناخت بیمار، تلاشهای بیش از حد علمی داشته باشند. او تأکید داشت که تنها با نگرش ارتباطی میتوان دیگران را واقعاً درک کرد. درمانگر نباید بیمار را به عنوان یک بیمار یا شیء در نظر گیرد؛ بلکه باید او را به عنوان انسانی که نیازهای مشترک با سایر افراد دارد، ببیند.
سوالات متداول
- خودشکوفا و خلاق است، یعنی استعدادهایش را پرورش میدهد.
عشق واقعی دارد، یعنی روابطش بر پایه احترام، مسئولیت و درک متقابل است.
آزاد و مستقل فکر میکند، نه اینکه صرفاً از جامعه یا دیگران تقلید کند.
احساس هویت و معنا در زندگی دارد و خودش را گم نمیکند.- با جامعه در تعامل است اما شخصیتش را فدای هنجارهای ناسالم اجتماعی نمیکند.
نظریه شخصیت اریک فروم بر اساس تأثیر جامعه بر شکلگیری شخصیت انسان است. او معتقد بود که افراد برای رفع نیازهای اساسی خود (مانند ارتباط، هویت و آزادی) سبکهای مختلفی از شخصیت را شکل میدهند.
تیپهای شخصیتی در نظریه فروم
منشهای بیثمر (ناسالم) – باعث رشد و آزادی واقعی نمیشوند:
1.گیرنده – وابسته به دیگران، منفعل و محتاج دریافت محبت و حمایت.
2.بهرهکش – تصاحب منابع دیگران با زور یا فریب.
3.محتکر – انباشتن دارایی، احساسات و عقاید بدون تمایل به تغییر.
4.بازاری – تغییر شخصیت برای انطباق با نیازهای اجتماعی، فاقد هویت ثابت.
- منش ثمربخش (سالم) – منجر به خودشناسی و رشد فردی میشود:
خلاق، مستقل، دوستدار زندگی و دیگران، دارای تفکر انتقادی و عشق واقعی.
اریک فروم پنج نیاز روانشناختی اساسی را مطرح کرد که برای رشد سالم انسان ضروری هستند:
1. ارتباط – نیاز به پیوند و ارتباط با دیگران.
2. تعالی – نیاز به خلق یا تخریب برای احساس ارزشمندی.
3. ریشهدار بودن – احساس تعلق به یک فرهنگ، گروه یا سنت.
4. حس هویت – داشتن یک "خود" مستقل و پایدار.
5. چارچوب جهتگیری – داشتن یک سیستم اعتقادی یا فلسفه زندگی برای معنا بخشیدن به زندگی.
فروم معتقد بود که نحوه پاسخ به این نیازها، شخصیت و سلامت روان فرد را شکل میدهد.
بهترین کتابهای اریک فروم
- گریز از آزادی – بررسی ترس انسان از آزادی و گرایش به سلطهپذیری یا دیکتاتوری.
- هنر عشق ورزیدن – توضیح میدهد که عشق یک مهارت است که نیاز به رشد و آگاهی دارد.
- انسان برای خویشتن – درباره خودشناسی و اخلاق انسانی بر اساس استقلال و رشد فردی.
- جامعه سالم – نقد جامعه مدرن و ارائه راهکارهایی برای داشتن جامعهای آزاد و انسانی.
- داشتن یا بودن – مقایسه دو شیوه زندگی: مادیگرایی (داشتن) در برابر معناجویی و رشد فردی (بودن).
- ماموریت زِیگموند فروید – تحلیل انتقادی نظریات فروید و تأثیر او بر روانکاوی.
- روانکاوی و دین – بررسی تأثیر دین بر روان انسان از دیدگاه روانکاوی.
از نظر اریک فروم، آزادی یعنی رهایی از وابستگیهای بیرونی و توانایی رشد و خودشناسی.فروم معتقد بود که بسیاری از افراد از آزادی فرار میکنند، چون مسئولیت میآورد، و به اقتدارگرایی، ویرانگری یا همرنگی با جمع پناه میبرند. اما آزادی واقعی در خودشکوفایی و ارتباط سالم با دیگران است.
۱. "عشق تنها پاسخی سازنده به مسألهی هستی انسانی است."
۲. "آزادی چیزی نیست که یکبار به دست آورده شود؛ بلکه فرآیندی مداوم از رشد شخصیت است."
۳. "شخصیت انسان نتیجهی شرایط اجتماعی اوست، نه صرفاً نتیجهی غرایز یا سرنوشت."
۴. "ترس از آزادی، انسان را به پذیرش اقتدار و وابستگی سوق میدهد."
روانکاوی انسانگرا رویکردی در درمان است که اریک فروم آن را توسعه داد. برخلاف روانکاوی سنتی فروید که بیشتر روی ناخودآگاه و گذشته تمرکز دارد، فروم بر رشد فردی، ارتباطات انسانی و آزادی تأکید میکند.
در این روش، درمانگر فقط یک تحلیلگر بیطرف نیست، بلکه بهعنوان یک انسان واقعی با بیمار ارتباط برقرار میکند. هدف درمان این است که فرد خودش را بهتر بشناسد، نیازهای اساسیاش را درک کند و زندگی معنادارتری بسازد.
فروم معتقد بود که برای رشد روانی سالم، انسان باید با دیگران رابطهای صمیمی و واقعی داشته باشد، نه اینکه از تنهایی و آزادی بترسد و به اقتدار یا همرنگی با جمع پناه ببرد.
📚برای مطالعه بیشتر
- www.simplypsychology.org
- www.verywellmind.com
- www.verywellmind.com
- en.wikipedia.org
- کتاب نظریه های شخصیت/ فیست/ فصل8
ماخذ: B2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 0 / 5. افراد 0
