بی اف اسکینر : خلاصه نظریه اسکینر
- روان شو
- نظریه پردازان

در اوایل قرن بیستم، در حالی که روانشناسانی مانند فروید، یونگ و آدلر بیشتر بر جنبههای بالینی تمرکز داشتند، یک رویکرد جدید به نام رفتارگرایی در تحقیقاتی که بر روی حیوانات و انسانها انجام شد، پدیدار شد. پیشگامان این رویکرد ادوارد ثرندایک و جان واتسون بودند، اما بی.اف. اسکینر بیشتر با این مکتب شناخته میشود. اسکینر برخلاف نظریههای روانپویشی که بر حدس و گمان تأکید داشت، بر رفتار قابل مشاهده تمرکز کرد و معتقد بود رفتار از عوامل بیرونی و محیطی تعیین میشود. او اراده آزاد را رد کرد و گفت رفتار انسان به صورت علمی قابل پیشبینی و بررسی است. اسکینر تأکید داشت که روانشناسی باید رفتار را بر اساس محرکهای محیطی توضیح دهد نه ویژگیهای فیزیولوژیکی.
زندگی نامه اسکینر

- بی اف اسکینر در حدود 121 سال پیش در پنسیلوانیا به دنیا آمد.
- او در خانوادهای مرفه رشد کرد و به ارزشهایی مانند صداقت، سختکوشی و خویشتنداری احترام میگذاشت. با این حال، در دوران دبیرستان اعتقاد دینی خود را از دست داد و از آن پس به هیچ مذهب خاصی پایبند نبود.
- او در دوران کودکی علاقهمند به موسیقی و ادبیات بود و آرزو داشت نویسنده شود. اما بعد از فارغالتحصیلی، تصمیم گرفت یک سال را فقط به نویسندگی اختصاص دهد. ولی در نهایت با شکست روبرو شد و در جستجوی شغل دیگری قرار گرفت. پس از مدتی، به روانشناسی علاقهمند شد و تصمیم گرفت در این حوزه فعالیت کند.
- اسکینر با خواندن آثار برجستهای مانند پاولف، به رفتارگرایی علاقهمند شد و پس از گرفتن مدرک دکترای روانشناسی از دانشگاه هاروارد، تصمیم گرفت زندگی حرفهای خود را به این حوزه اختصاص دهد.
در طول زندگی حرفهای خود، اسکینر با چالشهای مختلفی روبرو شد. یکی از پروژههای جالب او، تربیت کبوتر برای هدایت موشکهای هدایتشونده بود که پس از تلاشهای فراوان، به دلیل عدم حمایت مالی متوقف شد. همچنین او دستگاهی به نام “دستگاه مراقب بچه” اختراع کرد که به والدین کمک میکرد تا بدون نگرانی از سلامت کودک خود، به راحتی زندگی کنند.
این موفقیتها و شکستها باعث شد که اسکینر در میانههای زندگی با بحران هویت مواجه شود، بهخصوص از نظر استقلال مالی و زندگی شخصی. باوجود موفقیتهای علمی، او همیشه در مسائل مالی وابسته به پدرش باقی ماند.
خلاصه نظریه اسکینر

اسکینر رفتارگرایی رادیکال را به عنوان یک فلسفه علمی معرفی کرد که بر روی مشاهده و اندازهگیری رفتارهای قابل مشاهده تأکید دارد و تفسیرهای ذهنی را رد میکند. او معتقد بود که اصطلاحاتی مانند انگیزش و قصد به تجربیات ذهنی شخصی اشاره دارند و نمیتوانند مبنای علمی برای روانشناسی باشند. اسکینر به دنبال شناسایی علتها و پیشبینی و کنترل رفتارها بود.
اسکینر دو نوع شرطی شدن را بیان کرد:
1. شرطیسازی پاسخگر (کلاسیک – پاولوفی) یعنی یاد گرفتن از طریق ارتباط دادن دو چیز که قبلاً ربطی به هم نداشتن. این نوع یادگیری معمولاً خودکار و غیرارادی اتفاق میافته.
✅ مثال معروف: ایوان پاولوف، دانشمند روس، یه آزمایش جالب روی سگها انجام داد. وقتی غذا میآورد(محرک غیر شرطی)، سگها بزاق ترشح میکردن(پاسخ غیر شرطی). بعد از مدتی، قبل از غذا، یه زنگ(محرک شرطی) هم به صدا درمیآورد. سگها یاد گرفتن که زنگ یعنی غذا، و حتی وقتی فقط زنگ رو میشنیدن، بزاقشون ترشح میشد، حتی بدون غذا!
فرض کن یه نفر همیشه وقتی به دکتر میره، آمپول دردناکی تزریق میکنه. بعد از چند بار تکرار این تجربه، حتی وقتی فقط روپوش سفید دکتر رو ببینه، احساس ترس و استرس میکنه، حتی اگه قراره فقط یه معاینه ساده داشته باشه!
2. شرطی سازی کنشگر اسکینر : یعنی یادگیری از طریق پاداش و تنبیه. این نوع یادگیری ارادی اتفاق میافته و رفتار فرد رو تغییر میده.
✅ مثال معروف:
بی.اف. اسکینر، روانشناس آمریکایی، موشهایی رو توی یه جعبه مخصوص گذاشت. اگه یه دکمه رو فشار میدادن، غذا دریافت میکردن. موشها یاد گرفتن که برای گرفتن غذا، دکمه رو بزنن!
اسکینر بیشتر روی شرطی شدن کنشگر تمرکز داشت، چون آن را عامل یادگیری رفتارهای جدید میدانست.
یه بچه اگه بعد از انجام تکالیفش شکلات بگیره، بیشتر درس میخونه (پاداش مثبت). اما اگه به خاطر شیطونی از تماشای کارتون محروم بشه، احتمالاً کمتر شیطونی میکنه (تنبیه منفی).
شرطی سازی پاسخگر | شرطی سازی کنشگر | |
---|---|---|
چه طور یاد میگیری ؟ | ارتباط بین دو چیز | پاداش و تنبیه |
واکنش چه گونه است؟ | غیر ارادی | ارادی |
مثال معروف؟ | زنگ پاولوف و بزاق سگ | موش اسکینر و دکمه غذا |
تأثیر محیط بر رفتار و شخصیت
اسکینر باور داشت که شخصیت انسان نتیجه تاریخچه تقویت اوست. همچنین محیط و فرهنگ با مجموعهای از تقویتها، رفتار افراد را شکل میدهند.
مثال: اگر کودکی در یک خانواده ژاپنی رشد کند، ژاپنی صحبت خواهد کرد؛ زیرا برای استفاده از آن زبان تقویت شده است.
آموزش و تربیت بر اساس نظریه اسکینر
مراحل پیشنهادی برای پرورش شخصیت کودک:
1. تعیین ویژگیهای مطلوب برای آینده کودک.
2. تعریف ویژگیها به صورت رفتارهای قابل مشاهده.
3. تقویت رفتارهای مرتبط با ویژگیهای موردنظر.
4. ایجاد یک محیط منظم که رفتارهای مطلوب را تقویت کند
اصطلاحات مهم در نظریه اسکینر
1.خاموشی:
ازبینرفتن یک پاسخ شرطی در صورت حذف مکرر محرک تقویتکننده گفته میشود.
فرض کنید کودکی با فریاد کردن سعی دارد توجه والدین را جلب کند. اگر والدین همیشه به فریاد او واکنش نشان دهند، کودک به فریاد کردن ادامه میدهد. اما اگر والدین به مرور زمان به فریاد واکنش نشان ندهند، کودک درمییابد که این رفتار دیگر نتیجهای ندارد و به مرور فریاد کردنش کاهش پیدا میکند.
2. شکلدهی :
شکل دهی رفتار اسکینر ،فرایندی در شرطیسازی کنشگر است که طی آن یک رفتار پیچیده از طریق تقویت تدریجی، به رفتار مطلوب نزدیک میشود.
فرض کنید میخواهید به کودک یاد بدهید که بعد از بازی، اسباببازیهایش را جمع کند. به جای اینکه انتظار داشته باشید از همان ابتدا همه اسباببازیها را مرتب جمع کند، ابتدا هر قدم کوچک را تشویق میکنید.
مرحله اول: وقتی کودک حتی یک اسباببازی را از زمین بلند میکند و به سمت جعبه میبرد، از او تقدیر میکنید یا جایزه کوچکی میدهید.
مرحله دوم: وقتی کودک بیشتر به جمع کردن نزدیک میشود، مثلاً دو یا سه اسباببازی را جمع میکند، تشویق میکنید تا او متوجه شود که رفتار در حال نزدیک شدن به هدف مطلوب است.
مرحله نهایی: در نهایت، زمانی که کودک همه اسباببازیها را به درستی جمع کند، پاداش میگیرد. این روند تدریجی باعث میشود کودک قدم به قدم رفتار مورد نظر را یاد بگیرد.
3. تقویت و تنبیه:
در نظریه اسکینر، تقویت به هر عاملی گفته میشود که احتمال تکرار رفتاری را افزایش میدهد. که میتواند به صورت مثبت (افزودن محرک خوشایند) یا منفی (حذف محرک ناخوشایند) باشد.
در مقابل، تنبیه عاملی است که باعث کاهش احتمال تکرار رفتار میشود؛ که میتواند به شکل مثبت (افزودن محرک ناخوشایند) یا منفی (حذف محرک دلپذیر) اعمال گردد.
تقویت (رفتار را افزایش می دهد) | تنبیه (رفتار را کاهش میدهد) | |
---|---|---|
مثبت (افزودن) | چیزمثبت را اضافه میکند (دادن هدیه به دلیل گرفتن نمره 20) | چیزی منفی اضافه می شود ( جریمه شدن برای سرعت بالا) |
منفی (حذف کردن) | چیزی منفی حذف می شود (وقتی کمربند ایمنی نبندی، ماشین بوق هشدار میزند. به محض اینکه کمربند را ببندی، صدای بوق قطع میشود) | چیزی مثبت حذف می شود ( وقتی بچه به خاطر شیطونی از تماشای تلویزیون محروم میشود) |
جعبه اسکینر

اسکینر برای بررسی یادگیری، از یک جعبه مخصوص (جعبه اسکینر) استفاده کرد که در آن حیوانات با فشار دادن یک اهرم، غذا دریافت میکردند. او نشان داد که اگر یک رفتار (مثلاً فشار دادن اهرم) تقویت شود (مثلاً با دریافت غذا)، احتمال تکرار آن افزایش مییابد.
به طور کلی، اسکینر معتقد بود که رفتارها از طریق تقویت شکل میگیرند و ما میتوانیم با کنترل محیط، رفتارهای مطلوب را در انسانها و حیوانات ایجاد کنیم.
نظریه اسکینر در یادگیری
کاربرد نظریه اسکینر در آموزش و پرورش
مثالی از نظریه اسکینر در یادگیری: معلمی میخواهد یک کلاس شلوغ را آرام کند و به کودکان آموزش میدهد که وقتی میخواهند چیزی بگویند، دستشان را بلند کنند به جای فریاد زدن. اما زمانی که دانشآموزان مشتاقانه دستشان را بالا میبرند و از معلم میخواهند که به آنها اجازه بدهد صحبت کنند، معلم ممکن است بدون قصد، دانشآموزی را که با صدای بلند داد میزند را انتخاب کند و به این ترتیب رفتار بلند صحبت کردن تقویت شود.
در موقعیت بعدی، دانشآموزان ممکن است برای جلب توجه، بلندتر داد بزنند و معلم همچنان به دانشآموزی که بلندتر صحبت میکند، اجازه بدهد، و این باعث میشود که هرج و مرج بیشتر شود. این وضعیت ادامه پیدا میکند تا زمانی که معلم متوجه مشکل نشود و به دانشآموزان آرامتر اجازه ندهد صحبت کنند. به این ترتیب، هرج و مرج اولیه با هرج و مرج دیگری ادامه خواهد یافت.
طبق نظر اسکینر، موجودات زنده همیشه توسط محیط خود شرطی میشوند. ما میتوانیم اجازه دهیم که اصول یادگیری به صورت تصادفی بر روی کودکان اثر بگذارند یا میتوانیم با استفاده منظم از این اصول، رشد کودکان را هدایت کنیم.
ما نباید کتابهای بزرگ را آموزش دهیم؛ باید عشق به خواندن را آموزش دهیم
اسکینر به کاربست نظریه یادگیری خود در آموزش و پرورش علاقه زیادی داشت. به نظر او، برای یادگیری مؤثر باید سه شرط رعایت شود:
(۱) اطلاعات در گامهای کوچک ارائه شود
(۲) بازخورد فوری به یادگیرندگان داده شود
(۳) یادگیرندگان با سرعت خود پیش روند
اسکینر به این نتیجه رسید که این اصول در کلاسهای درس به درستی اجرا نمیشوند و این را از بازدیدی که از کلاس دخترش داشت متوجه شد.
او تأکید داشت که هدفهای آموزشی باید بهطور دقیق و رفتاری تعریف شوند، بهطوریکه معلم بتواند بفهمد آیا هدفها تحقق یافتهاند یا نه. اسکینر بر استفاده از تقویتکنندهها تأکید داشت و معتقد بود که رفتارهای پیچیده از رفتارهای ساده تشکیل میشوند. همچنین، او بهجای تنبیه، تقویت رفتارهای مطلوب را ترجیح میداد و رفتارهای نامطلوب را نادیده میگرفت.
در آموزش طبق نظر اسکینر، معلمان باید از برنامههای تقویتی استفاده کنند و با توجه به تفاوتهای فردی، به یادگیرندگان فرصت یادگیری دهند. اسکینر معتقد بود که مشکلات رفتاری معمولاً ناشی از طرحهای ضعیف آموزشی است، نه از رفتارهای دانشآموزان. او بر اهمیت استفاده از آموزشهای برنامهای در مدارس تأکید کرد و گفت که این روش میتواند یادگیری را آسانتر کرده و به احترام معلمان افزوده شود.
تفاوت نظریه اسکینر و ثرندایک
شرطی سازی وسیله ای | شرطی سازی کنشگر |
---|---|
ماز ، جعبه معما | جعبه اسکینر |
کوشش های مجزا | پاسخ دهی آزاد |
آزمودنی هر بار یک کوشش یادگیری انجام میدهد | ازمودنی کوشش های یادگیری را پشت سرهم انجام میدهد |
1. روش اندازهگیری یادگیری:
- ثرندایک برای اندازهگیری میزان یادگیری، زمان لازم برای رسیدن به راهحل را میسنجید. مثلاً میخواست بداند که چقدر زمان میبرد تا حیوان از قفس خود بیرون بیاید.
- اسکینر بهجای زمان، تعداد پاسخهای درست (نرخ پاسخدهی) را بهعنوان معیار یادگیری در نظر میگرفت.
2.نوع یادگیری:
- شرطیسازی وسیلهای (ثرندایک): در این روش، حیوان باید برای رسیدن به هدف تلاش کند. برای مثال، حیوان باید از جعبه یا ماز بیرون بیاید.
- شرطیسازی کنشگر (اسکینر): در این روش، حیوان در یک جعبه خاص قرار میگیرد و طی زمان، پاسخهای آن ثبت میشود تا الگوی یادگیری مشخص شود.
آزمون
نظریه اسکینر pdf
سوالات متداول
نظریه اسکینر در حوزه آموزش بر تقویت رفتارهای مطلوب و اصلاح رفتارهای نامناسب از طریق پاداش و حذف پیامدهای ناخوشایند تمرکز دارد. برخی از کاربردهای این نظریه شامل موارد زیر است:
- یادگیری تدریجی: تقسیم محتوای آموزشی به مراحل کوچک و ارائه بازخورد فوری.
- پاداشدهی: تشویق فراگیران از طریق تحسین، امتیاز یا سایر روشهای انگیزشی برای تقویت رفتارهای مثبت.
- مدیریت رفتار: کاهش رفتارهای نادرست با حذف پاداش یا اعمال پیامدهای بازدارنده.
- برنامهریزی درسی: طراحی محتوا و روش تدریس بر اساس میزان درک و پاسخدهی صحیح یادگیرندگان.
- آموزش شخصیسازیشده: تنظیم سرعت یادگیری متناسب با نیازهای هر فرد.
بهطور کلی، این نظریه بر فعال بودن یادگیرنده، بازخورد سریع و تقویت مداوم رفتارهای مطلوب تأکید دارد.
نظریه اسکینر بر شرطیسازی کنشگر تأکید دارد، جایی که رفتارها با تقویت یا تنبیه شکل میگیرند و تکرار میشوند.
نادیده گرفتن فرآیندهای شناختی: اسکینر بر رفتارهای مشاهدهپذیر تأکید دارد و نقش تفکر، انگیزه درونی و هیجانات را کمرنگ میبیند.
سادهسازی بیش از حد رفتار انسان: این نظریه رفتار را صرفاً نتیجه تقویت و تنبیه میداند، درحالیکه عوامل ژنتیکی، اجتماعی و فرهنگی نیز مؤثرند.
کاربردی اما محدود: روشهای اسکینر در آموزش و اصلاح رفتار مفیدند، اما برای توضیح کامل یادگیری و رفتارهای پیچیده انسانی کافی نیستند.
رفتارگرایی رادیکال اسکینر معتقد است که تمام رفتارهای انسان، حتی فرایندهای ذهنی، نتیجه تعامل با محیط و شرطیسازی کنشگر هستند و میتوان آنها را از طریق تقویت و تنبیه تغییر داد.
"جامعهای که به تنبیه تکیه میکند، جامعهای ناکارآمد است."
"آموزش به معنای شکل دادن به رفتار نیست، بلکه ایجاد شرایطی است که در آن یادگیری رخ دهد."
"آزادی یک توهم است؛ رفتار ما همیشه تحت تأثیر پیامدهای محیطی است."
"مردم نه به دلیل انگیزههای درونی، بلکه به خاطر نتایج اعمالشان رفتار میکنند.
📖برای مطالعه بیشتر
- en.wikipedia.org
- www.simplypsychology.org
- www.verywellmind.com
- کتاب مقدمه ای بر نظریه های یادگیری/دکتر علی اکبر سیف/ فصل 5
- کتاب نظریه های شخصیت/فیست/ فصل 16
ماخذ: B2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 4.5 / 5. افراد 2
