مارگارت ماهلر: 3 مرحله رشد بهنجار
- روان شو
- نظریه پردازان

مارگارت ماهلر ، نظریه پرداز روابط شی هست و نظریه تفرد جدایی را مطرح کرد. همچنین، مطالعات اش در باره رابطه ی مادر- نوزاد نشان داد که نوزاد چه گونه در رابطه ی انسانی با دیگران به فردی مستقل تبدیل می شود. ماهلر عمدتا به تولد روانشناختی فرد که در 3 سال اول زندگی صورت می گیرد، پرداخت. زمانی که کودک به تدریج از وابستگی و امنیت به سمت استقلال حرکت میکند. عقاید مارگارت ماهلر از مشاهده ی رفتار های کودکان آشفته ای که با مادرشان تعامل می کنند ، به دست آمد.
زندگینامه مارگارت ماهلر
⭕ ماهلر در مجارستان متولد شد. او رابطه ی خوبی با مادرش نداشت و مادرش را زنی خودشیفته و ناشاد توصیف میکرد که او را به عنوان فرزند نمی پذیرفت. اما با پدرش که پزشک بود ، رابطه ی خوبی داشت.
⭕ وقتی ماهلر 4 سال داشت ، خواهرش به دنیا آمد و مادر به او محبت بیشتری نسبت به ماهلر داشت. ماهلر مجذوب رابطه ی محبت آمیز مادرش با خواهرش شد و ساعت ها تعاملات مادر- نوزاد را مشاهده می کرد. و مادر و خواهرش اولین زوج مادر- نوزادی بود که او برسی کرد.
⭕ ماهلر خودش را به عنوان دختری ناایمن توصیف کرد، اما در زمینه ی تحصیلات بسیار موفق بود و توانست به دانشکده پزشکی برود و بعد از آن روانکاوی را ادامه داد .او به روانپزشکی کودک روی آورد و در زمینه اختلالات هیجانی که در دوران کودکی ریشه دارند پرداخت
مراحل رشد ماهلر

از نظر مارگارت ماهلر ، تولد روانشناختی فرد ظرف چند هفته ی اول زندگی آغاز شده و طی 3 سال ادامه پیدا میکند. منظور ماهلر از تولد روانشاختی این بود که کودک فرد مجزایی از مراقب خود می شود و در نهایت به احساس هویت دست پیدا می کند.
کودک برای دستیابی به تولد روانشناختی یا تفرد ، 3 مرحله ی اصلی رشد و 4 زیر مرحله را می گذراند.
1.مرحله در خودماندگی بهنجار
مرحله در خودماندگی بهنجار یا اتیسم بهنجار ، یک ماه اول زندگی را شامل می شود. در این مرحله کودک به حالات فیزیولوژیکی خود و تنش های درونی توجه دارد. در واقع ، نوزاد مانند تخم پرنده ای هست که هنوز جوجه نشده و پوسته تخم مثل سدی عمل میکند که مانع از دریافت محرک های بیرونی می شود .
ماهلر معتقد بود این مرحله دوره ی خودشیفتگی کامل اولیه هست که کودک از هیچ فرد دیگری آگاه نیست.
2. مرحله همزیستی بهنجار
مرحله هم زیستی بهنجار ، 1تا 5 ماهگی را در بر می گیرد . در این مرحله به تدریج متوجه می شود به تنهایی نمی تواند نیاز های خودش را ارضا کند و به دنبال مراقب اصلی خود ( مادر) می رود. طبق قیاس تخم پرنده ، در این مرحله پوسته شروع به ترک خوردن می کند.
هم زیستی با علامت دادن دو جانبه ی مادر و کودک مشخص می شود. کودک علائم گرسنگی ، درد و… به مادر انتقال می دهد و مادر علائمی مثل : تغذیه ، بغل دادن یا لبخند را پاسخ می دهد.
کودک طوری رفتار میکند که انگار او و مادرش یکی هستند و دچار خطای حسی یکی بودن با مادر می شود که به آن هم زیستی می گویند.
در این مرحله کودک می تواند چهره ی مادر را تشخیص دهد و لبخند اجتماعی در او ایجاد می شود.
3. مرحله تفرد جدایی
این مرحله به 4 زیر مرحله و در برخی منابع به 5 زیر مرحله تقسیم می شود. در این مراحل کودک از لحاظ روانشناختی از مادر جدا می شود ، به احساس فردیت و هویت شخصی می رسد. چون کودک وحدت دو نفره را با مادرش تجربه نمی کند، باید با تهدید و آسیب پذیری دنیای بیرونی مواجه شود.
زیر مرحله تمایز

این مرحله با جدا شدن جسمانی از مدار هم زیستی مادر – کودک مشخص می شود، و شبیه به ، از تخم در آمدن جوجه هست. کودکانی که از لحاظ روانی سالم هستند از مادر دور شده و به کشف دنیا بیرونی می پردازند ، در باره ی غریبه ها کنجکاوند و آنها را برسی میکنند. در حالیکه که کودکان ناسالم از غریبه ها می ترسند.
در این زیر مرحله ترس از غریبه ها و اضطراب جدایی به چشم می خورد . در کودکانی که دوره هم زیستی آنها با سختی طی شده باشد، ترس از غریبه ها شدید تر دیده می شود.
زیر مرحله تمرین

وقتی کودک شروع به سینه خیز رفتن ، راه رفتن و دور شدن از مادرش را آغاز می کند ، وارد زیر مرحله ی تمرین کردن می شود. کودک در این مرحله عاشق کشف کردن دنیای بیرونی هست و دنیای اطراف اش را ، به عنوان وسیله ای برای سرگرمی در نظر می گیرد.
در این زیر مرحله پرورش دادن ایگو و خودمختاری آغاز می شود ، ولی هم چنان مادر به عنوان نقطه اتکا عمل میکند و کودک دوست ندارد نظارت مادر را از دست بدهد.
زیر مرحله نزدیکی خواهی

در زیرمرحله نزدیکیخواهی، کودک پس از تجربه استقلال اولیه، دوباره به مادر نزدیک میشود و نیاز شدیدی به حضور عاطفی و فیزیکی او احساس میکند. این مرحله نشاندهندهی رشد شناختی کودک و آگاهی او از ناتوانیها و وابستگیهایش است .
این موارد به دلیل رشد شناختی هست که در کودک رخ داده است. کودک متوجه می شود ، دنیا وسیله ی سرگرمی او نیست و او یک فرد کوچک و درمانده است.
زیر مرحله ی پایداری شی
آخرین زیر مرحله ، آغاز ثبات شی هیجانی و تثبیت فردیت هست. در این زمان کودک باید تصویر درونی و ذهنی پایدار از مادر ایجاد کند ، تا بتواند جدایی فیزیکی او را تحمل کند. اگر پایداری شی ایجاد نشود ، کودک وابستگی به حضور فیزیکی ماردش را به خاطر در یافت امنیت ادامه می دهد.
2 شرط برای ثبات شی هیجانی لازم هست :
1. رسیدن به مفهوم ثبات شی ژان پیاژه
2. دستیابی به مفهوم اعتماد اساسی در نظریه نظریه اریکسون
مقایسه ماهلر با کلاین
ماهلر برخلاف نظریه ملانی کلاین که کودکان را وحشت زده در نظر داشت ، به دوره های طولانی خواب و نبود تنش در نوزاد اشاره کرد. همچنین او با نظر کلاین مخالف بود که ، کودکان پستان خوب و اشیای خوب را در ایگوی خود جذب می کنند .
مقایسه فروید و ماهلر
مارگارت ماهلر در نظریه خود به فرآیند تفرد جدایی، در کودکان اشاره میکند. او معتقد است که کودکان در مراحل مختلفی از رشد خود، از وابستگی به مادر به سمت استقلال حرکت میکنند. این فرآیند شامل مراحل مختلفی است که در آن کودک باید هویت خود را از مادر جدا کند و به فردی مستقل تبدیل شود.
در مقابل، نظریه فروید بیشتر بر روی ناخودآگاه و تأثیرات آن بر رفتار انسانها تمرکز دارد. او به مفاهیمی چون غریزه، تعارضهای درونی ، عقده ی ادیپ و مراحل رشد روانی جنسی توجه میکند. در حالی که نظریه ماهلر بر رشد عاطفی و اجتماعی تأکید دارد، نظریه فروید بیشتر به جنبههای ناخودآگاه میپردازد.
روان پریشی همزیستی
کودکان مبتلا به روانپریشی هم زیستی ، احساس تنهایی و آسیب پذیری می کنند و تجربه های جدایی مثل رفتن به مهد کودک باعث ایجاد حس جدا شدگی و چسبیدن به مادرشان می شود.
آنچه این کودکان به آن نیاز دارند تشویق برای تنهایی و مستقل شدن نیست بلکه ایجاد ، اعتماد و تجربه مجدد حالت هم زیستی کامل تر هست.
ماهلر به “دسترس پذیری هیجانی” مادر اشاره میکند و در دوره هم زیستی بهنجار باعث ایجاد تکیه داشتن در مکانی همراه با آرامش و ایمنی را برای کودک ایجاد می کند. اما همچنان که کودک به سمت استقلال می رود ، نیاز دارد تا از دسترسی پذیری دائمی مادر اطمینان داشته باشد.
آزمون مارگارت ماهلر
سوالات متداول
ماخذ: b2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 0 / 5. افراد 0
