معرفی کتاب چگونه عمه درمانگر نباشیم؟ حسن بشیری

کتاب چگونه عمه درمانگر نباشیم
0
(0)

در دنیای امروز که سلامت روان بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده، مرز میان درمانگران کاربلد و کسانی که بی‌آن‌که آموزش و تجربه کافی داشته باشند وارد زندگی دیگران می‌شوند، باریک است. کتاب چگونه عمه درمانگر نباشیم با زبانی روان و روشن، تفاوت میان درمانگران حرفه‌ای و عمه درمانی را آشکار می‌کند؛ همان افرادی که با نیت خیر، اما بدون تکیه بر اصول علمی، گاه بیش از آن‌که کمک‌گر باشند، آسیب می‌زنند. این اثر راهنمایی است برای هرکسی که می‌خواهد نقش حمایتی و درمانی را به‌درستی و با رعایت اخلاق و دانش لازم ایفا کند و به ما می‌آموزد چگونه از دام عمه درمانی بگریزیم و در مسیر رشد و سلامت روان دیگران مسئولانه گام برداریم.

کتاب چگونه عمه درمانگر نباشیم
عمه درمانی/ کتاب چگونه عمه درمانگر نباشیم

کتاب چگونه عمه‌درمانگر نباشیم نوشته‌ی حسن بشیری، روان‌شناس و پژوهشگر علوم پزشکی کرمانشاه است. این کتاب در ۲۰۶ صفحه منتشر شده و به این سوال پاسخ می‌دهد: عمه‌درمانگر کیست و چه کارهایی انجام می‌دهد؟ و در مقابل، یک روان‌شناس حرفه‌ای و کاربلد چه رفتارها و رویکردهایی دارد.

 

یکی از نکات جذاب کتاب، استفاده از تصاویر گرافیکی بسیار گیرا در کنار متن روان است که به فهم بهتر مطالب کمک می‌کند. به عنوان نمونه، سه تصویر از این کتاب را در مقاله آورده‌ام. در این مقاله سعی می‌کنم هم نگاهی کلی به کتاب داشته باشم و هم به برخی بخش‌های مهم آن اشاره کنم.

ورود به مقطع کارشناسی ارشد فرصت‌های شغلی برای تبدیل شدن به درمانگری را فراهم می‌کند، اما این به این معنا نیست که هر کسی که در مقطع کارشناسی ارشد درس می‌خواند، توانایی درمانگری را دارد. واقعیت این است که سیستم های آموزشی در ایجاد مهارت‌های لازم برای دانشجویان کارشناسی ارشد در کشور به صورت اصولی وجود ندارد.

 

 حتی نمونه‌های کارورزی‌ به شکل استاندارد برای دانشجویان کارشناسی ارشد وجود ندارد و اکثر دانشجویان، کارورزی را به صورت اجباری انجام می‌دهند تا پرونده نظام روانشناسی خود را تکمیل کنند. به خاطر همین است که کسب تجربه عملی قبل از مشاوره رسمی دادن ضرورت دارد.

برخی عمه درمانگران کارشناسی ارشدشون تموم نشده و بدون هیچ تجربه ای خودشون رو به زور وارد بازار کار می کنند

یکی از مثال‌های کتاب درباره شناختن عمه درمانگر این است: تشخیص‌گذاری سریع و عجولانه توسط «عمه درمانگر».

 

  • مراجع سلام می‌کند و گریه‌اش می‌گیرد، عمه درمانگر بلافاصله می‌گوید: «حتماً افسرده است!»

  • مراجع دستش را می‌خاراند، عمه درمانگر فکر می‌کند: «احتمالاً وسواس دارد.»

  • مراجع رژلب زده، عمه درمانگر می‌گوید: «این اختلال شخصیت نمایشی است.»

  • مراجع از تجربه عصبانیتش می‌گوید، عمه درمانگر برچسب «پرخاشگری منفعل» می‌زند.

 

کتاب تأکید دارد که این نوع رویکرد نه تنها حرفه‌ای نیست، بلکه مراجع را هم دچار آسیب می‌کند و نباید تبدیل به سبک کاری ما شود.

چگونه «عمه درمانگر» نباشیم

کتابهای روانشناسی
عمه درمانی/کتابهای روانشناسی

به جای اینکه بلافاصله خود را مشاور رسمی بدانیم و کارت ویزیت چاپ کنیم، بهتره:

 

  • ابتدا تحت نظارت یک روانشناس با تجربه، دوره‌های آموزشی و درمانی را بگذرانیم؛

  • کتاب‌های تخصصی و درمانی که فرصت مطالعه آنها در دانشگاه نبوده است را شخصاً مطالعه کنیم؛

  • به صورت محدود و تحت نظر در مراکز و سازمان‌های دولتی و غیردولتی، به شکل داوطلبانه فعالیت کنیم.

 

اخلاق حرفه‌ای روانشناسی ایجاب می‌کنه که پس از فارغ‌التحصیلی، قبل از ارائه خدمات درمانی، مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی دریافت کنیم. در غیر این صورت، در عمل به «عمه درمانگر» تبدیل می‌شویم.

زندگی مراجعان و تجربه‌های فردی

زندگی و تجربه‌های هر انسان منحصر به فرد است؛ این یک شعار نیست بلکه واقعیتی انکارناپذیر است. شخصاً یادم است در مرکز مشاوره دانشگاه تبریز، هم‌زمان چهار مراجع با اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کردند، اما هر یک سوابق و نشانگان متفاوتی داشتند.

بنابراین، تجربه‌های شخصی خود را نباید به مراجعان فرافکنی کنیم و همیشه باید به تفاوت‌های فردی آنها توجه داشته باشیم.

عمه درمانی

عمه درمانی
عمه درمانی

در بخش‌هایی از این کتاب به این موضوع اشاره شده است که برای ورود به رشته روانشناسی و تبدیل شدن به درمانگر، علاقه به حل مسائل بین‌فردی و مشکلات، توانایی برقراری ارتباط قوی و مجهز شدن به مهارت‌های اساسی، و داشتن زندگی گذشته‌ای نسبتاً سالم، ضروری است. زندگی گذشته و انگیزه‌های آینده شاید تجربه و علاقه خوبی به شما بدهد، اما به تنهایی دلیل کافی برای روانشناس شدن نیست.

 

کتاب به طنز می‌گوید که بعضی‌ها فکر می‌کنند باید استاد و متخصص همهٔ مکتب‌های روانشناسی باشند و بتوانند همه کار کنند! فرقی ندارد درس مکتب‌های روانشناسی را با نمره چند گذرانده باشید، یا بدانید آدلر درمانگر شناختی بود یا روانکاو، یا استنفورد چه نسبتی با بینه داشت. اگر برای هر مشکلی تمام مکتب‌ها را به صف کنید، در عمل دارید «عمه درمانگری» می‌کنید.

وقتی منشی هم روان‌سنج می‌شود!

در بخشی از کتاب، نویسنده با زبانی طنزآمیز به «استفاده عجولانه از آزمون‌های روان‌شناختی» اشاره می‌کند. می‌گوید عمه‌درمانگر همیشه یک کوه سی‌دی و ابزار سنجش در کشوی میزش دارد؛ از هر آزمونی که فکرش را بکنی! گاهی حتی قبل از این‌که مراجع وارد اتاق شود، خانم منشی بسته‌ای از پرسش‌نامه‌ها را به او داده و جواب‌هایش را تحویل گرفته است. عمه‌درمانگر هم بدون اینکه سلام‌وعلیک درست‌وحسابی بکند، همان لحظه تشخیص را در ذهنش قطعی می‌کند و در همان جلسه اول، درمان را شروع می کند.

لطفا اجازه دهید مراجعان حرف هایشان را کامل بزنند و مصاحبه تان را کامل تر کنید، بعد تشخیص و درمان را شروع کنید. تشخیص و راهکار سریع دادن ، هرگز نشان حرفه ای بودن و زرنگ و باسواد بودن شما نیست.

گاهی در مسیر حرفه‌ای‌ شدن، ممکن است آن‌قدر به پرسش‌نامه‌ها و آزمون‌های روان‌شناسی تکیه کنیم که انگار بدون آن‌ها هیچ کاری از پیش نمی‌رود. بعضی درمانگرها اگر روزی ابزار سنجش‌شان در دسترس نباشد، ترجیح می‌دهند جلسه را لغو کنند تا اینکه با مراجع فقط گفت‌وگو کنند.

 

اما واقعیت این است که پرسش‌نامه‌ها در فرایند تشخیص، فقط بخشی از ماجرا هستند؛ سهمشان چیزی حدود یک‌چهارم است. سه چهارمِ دیگر را همان مصاحبه دقیق و شنیدن قصه مراجع شکل می‌دهد؛ همان گفت‌وگویی که لابه‌لای کلمات و سکوت‌هایش سرنخ‌های اصلی پنهان است.

 

وابستگی کامل به آزمون‌ها شاید برای گروه کوچکی از مراجعانی که نگاهشان خیلی عینی و عددی است جذاب به نظر برسد، ولی برای بیشتر آدم‌ها نشانه‌ای از بی‌تجربگی یا حتی شتاب‌زدگی درمانگر است. گاهی بهترین ابزار ما، گوش دادن عمیق و حضور در لحظه است، نه برگه‌های امتیاز و کلیدهای نمره‌گذاری.

چه طور یادتون نیست؟

یکی از چیزهایی که کتاب روی آن دست می‌گذارد، موضوع ساده اما خیلی مهم «به خاطر سپردن مباحث جلسات قبلی» است. مشاور باید حرف‌هایی را که در طول جلسه یا حتی در جلسات گذشته مطرح شده، در ذهن داشته باشد یا دست‌کم خلاصه‌ای از آن را در پرونده مراجع یادداشت کند.

 

وقتی درمانگر مدام نکات گذشته را فراموش می‌کند و این مراجع است که مجبور می‌شود یادآوری کند: «قبلاً بهتون گفتم…»، «عرض کردم که…»، «یادتون نمیاد؟»، یا «اگه خاطرتون باشه، اینو قبلاً گفتم»، یعنی یک جای کار می‌لنگد.

 

نمونه‌اش زمانی است که تلفن مراجع وسط جلسه زنگ می‌خورد. او چند دقیقه صحبت می‌کند و برمی‌گردد، اما مشاور فراموش کرده آخرین بحثی که داشتند چه بوده است. چنین لحظه‌ای می‌تواند حس بی‌توجهی یا کم‌اهمیتی را به مراجع منتقل کند و رابطه درمانی را تضعیف کند.

مشاورِ کنجکاو

یکی از اشکالاتِ رایج در فرایند مشاوره، «سؤال پرسیدنِ بی‌هدف» است. هر سؤال باید زمان و مکان خودش را داشته باشد؛ وقتی سوالات بی‌جا و بدون هدف پرسیده می‌شوند، ضعفِ مشاور را نشان می‌دهد.این نوع درمانگر معمولاً سوالات کوتاه و پراکنده‌ای می‌پرسد و از مراجع انتظار پاسخ‌های مفصل در همان جلسه اول را دارد، ولی زمان‌بندیِ مناسب برای پرسیدنِ بعضی سؤالات را رعایت نمی‌کند.

 

به عنوان مثال : 
  • مراجع دربارهٔ ترس از همسرش حرف می‌زند؛ درمانگر بی‌درنگ دربارهٔ ترس‌های کودکی او می پرسه و سعی می‌کند عجولانه بین این دو ارتباط برقرار کند.
 
  • یا از مراجع دربارهٔ دانشگاه یا جزئیاتی می‌پرسد که الآن با موضوعِ «اکنون» ربطی ندارند؛ در نتیجه گفت‌وگو از مسیر درمانی‌اش خارج می‌شود.

 

و نکتهٔ آخر اینکه گاهی سؤال‌ها بیشتر از سرِ کنجکاویِ شخصیِ مشاور است تا هدفِ درمانی. برای نمونه، مراجع از برنامهٔ رفتن به خارج می‌گوید و مشاور زود می‌پرسد: «دوست داری کدوم کشور بری؟» و بعد اضافه می‌کند: «منم می‌خواستم فلان کشور برم.»
اتاق درمان جای کشفِ کنجکاوی‌های شخصیِ ما نیست؛ هر پرسشی باید به نفعِ روندِ درمان و در زمانِ مناسب مطرح شود.

نسخه‌نویسی بدون مهر

در جای دیگری از کتاب، نویسنده سراغ موضوع «داروشناسی در مشاوره» می‌رود. توضیح می‌دهد که روان‌شناس، در بهترین حالت، اطلاعات کلی درباره داروهای روان‌پزشکی دارد و قرار هم نیست بیش از این از او انتظار برود. درمانگر حرفه‌ای اگر احساس کند مراجعش به دارو نیاز دارد، با خیال راحت او را به روان‌پزشک ارجاع می‌دهد، مزایای احتمالی دارو را توضیح می‌دهد و قبل از مراجعه، کمی هم آرامش و امید به او می‌دهد.

اما ماجرای عمه‌درمانگر طور دیگری است؛ او خودش را متخصص دارو می‌داند، بدون آن‌که حق نسخه‌نویسی داشته باشد. گاهی با اعتمادبه‌نفسی عجیب، مصرف بعضی داروها را توصیه می‌کند، و گاهی هم درست در نقطه مقابل، همهٔ داروهای روان‌پزشکی را سمی و بی‌خاصیت معرفی می‌کند.

 

 

 کتاب برای روشن‌تر شدن موضوع  مثالی آورده است:

مراجع: «آقای دکتر، تازگی داروهایی هم می‌خورم.»


عمه‌درمانگر: «اصلاً نیازی به دارو نداری عزیزم! این چیزها فقط بهت ضرر می‌زنن. داروهای روان‌پزشکی پدر آدمو درمیارن؛ همه‌شون کلی عوارض دارن. چطور می‌تونی سالم بمونی با این همه قرص؟»

 

مراجع: «یکی از داروهام آزیترومایسین هست، فکر کنم برای عفونت ریه‌ام باشه.»


عمه‌درمانگر، با اعتمادبه‌نفس: «نه نه! آزیترومایسین داروی ضد استرسه!»


مراجع، کمی مردد: «ولی پزشک فوق‌تخصصم گفت این یه آنتی‌بیوتیکه!»


عمه‌درمانگر، با خنده: «عجب… جدی می‌گی؟!»

به عنوان نظر شخصی

من فکر می‌کنم یکی از ویژگی‌های «عمه‌درمانگر» این است که مراجع را بیشتر به چشم منبع درآمد می‌بیند تا انسانی که نیاز به همراهی دارد. در حالی که می‌تواند در سه یا چهار جلسه راهکارهای لازم را به او بدهد و کمکش کند مشکلش را حل کند، روند را آن‌قدر طول می‌دهد که مراجع سه ماه، و گاهی بیشتر، در جلسات بماند.

⭕ در نهایت، این کتاب آن‌قدر ویژگی و رفتار برای «عمه‌درمانگران» فهرست کرده که واقعاً در یک مقاله نمی‌گنجند. اما برای اینکه تصویر کامل‌تری دستتان بیاید، در پایان چند مورد از آن‌ها را به شکل فهرست می‌آورم؛ بقیه را باید در خود کتاب بخوانید و لذت ببرید:

  • مشاوره دادن در مکان های غیر استاندار و خارج از اتاق درمان

  • استفاده زیاد از واژه چرا
  • عدم توجه به مسائل فرهنگی
  • ذهن آگاه نبودن در جلسه درمان
  • شوخی نامناسب با منشی در حضور مراجع
  • استفاده از گوشی در حین مشاوره
  • کتاب درمانی صرف
  • ارجاع بی مورد مراجع
  • تلاش برای اثبات فرضیات خود
  • و….
نویسنده
مائده پدیدار

ماخذ: B2n.ir

چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟

میانگین 0 / 5. افراد 0

روان شو وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *