روانشناسی دوستی: نظریه تبادل اجتماعی و نظریه انصاف
- روان شو
- مقالات

روانشناسی دوستی پرده از رازهای روابط ماندگار برمیدارد. بر اساس نظریه تبادل اجتماعی، دوستیها با تعادل بین پاداش و هزینه شکل میگیرند، در حالی که نظریه انصاف بر اهمیت برابری عاطفی تأکید دارد. در این مقاله، با زبانی ساده و علمی، کشف میکنیم چگونه دوستیهای عمیق زندگیمان را زیباتر میکنند.
روانشناسی دوستی
وقتی حرف از “روابط” میزنیم، اغلب ذهنمان به سمت عشقهای رمانتیک میرود، اما روابط دوستانه هم به همان اندازه قدرتمند هستند و کمتر به آنها پرداخته میشود. پژوهشها در حوزه ی روانشناسی دوستی نشان میدهند که دوستان واقعی نه تنها سلامت روانمان را تقویت میکنند، بلکه کیفیت زندگی و حتی طول عمر را افزایش میدهند. برای مثال، در مطالعه معروف رابرت والدینگر، افرادی که روابط اجتماعی نزدیک و باکیفیت داشتند، سالمتر و شادتر زندگی میکردند و عمر طولانیتری داشتند.
اما چگونه دوستیهای پایدار شکل میگیرند؟ این مقاله بر اساس پژوهشهای کلیدی مانند کارهای جفری هال و نظریه تبادل اجتماعی، به بررسی این موضوع میپردازد. ما میبینیم که دوستیها نیاز به زمان، تعامل مداوم و تعادل دارند، درست مثل یک سرمایهگذاری عاطفی. حتی جالبتر اینکه، دوستان میتوانند دیدمان به جهان را تغییر دهند؛ مثلاً تپههای زندگی را کمشیبتر کنند! در ادامه، با کاوش در نظریهها و پژوهشها، به شما کمک میکنیم تا روابط دوستانهتان را بهتر بفهمید و بسازید. بیایید قدمبهقدم پیش برویم.
نظریه تبادل اجتماعی
روابط دوستانه، درست مانند روابط عاشقانه، بر پایه تبادل متقابل پاداشها و هزینهها ساخته میشوند. ما با کسانی صمیمیتر میشویم که بودنشان لذتبخش است، احساس ارزشمندی به ما میدهد و فشار روانی کمی ایجاد میکند. نظریه تبادل اجتماعی این فرآیند را توضیح میدهد: روابط انسانی، از جمله دوستیها، مثل یک بازار اقتصادی عمل میکنند، جایی که افراد به دنبال بیشترین سود (پاداش) با کمترین زیان (هزینه) هستند.
به عبارت سادهتر، هر چه کسی به ما پاداش اجتماعی بیشتری بدهد و هزینه کمتری تحمیل کند، بیشتر دوستش داریم. اما اگر رابطهای بیشتر از آنچه میدهد، از ما بگیرد، دوام نمیآورد. برای مثال، اگر در رابطهای برای دریافت حمایت عاطفی یا قدردانی، مجبور باشیم انرژی زیادی صرف کنیم یا احساس کنیم به اندازه کافی دیده نمیشویم، آن رابطه بهتدریج ضعیف میشود.
ایده ی نظریه تبادل اجتماعی ، که روابط بر اساس هزینه و فایده پیش میروند، توسط پژوهشگرانی مانند بلاو (۱۹۶۴)، کوک و همکاران (۲۰۱۳)، کلی و تیبو (۱۹۷۸) و تیبو و کلی (۱۹۵۹) گسترش یافته است. طبق این نظریه، احساس ما از یک رابطه به چهار عامل بستگی دارد:
1. پاداشهای دریافتی
2. هزینههای تحمیلی
3. باورمان به شایستگی خود برای روابط خوب
4. و احتمال یافتن روابط بهتر.
در واقع، ما به دنبال بهترین رابطه ممکن هستیم ، دوستی که بیشترین حس خوب را به زندگیمان میآورد.
این عقیده که افرد در باره ی رابطه چه احساسی دارند، بستگی به ادراک آنها از پاداش هایی که دریافت می دارند، هزینه هایی که متحمل می شوند، باور آنان که سزاوار چه نوع رابطه ای هستند، و احتمال اینکه می توانند رابطه بهتری با شخص دیگیری داشته باشند دراد
مفاهیم کلیدی این نظریه عبارتند از:
- پاداشها: جنبههای لذتبخش رابطه، مانند ویژگیهای شخصیتی دوست، رفتارهای مثبت او، یا مزایایی مثل دسترسی به پول، موقعیت اجتماعی یا فعالیتهای جالب. مثلاً در برزیل، دوستی اغلب به عنوان یک ابزار تبادلی دیده میشود؛ مردم به فردی قدرتمند با ارتباطات مفید نیاز دارند تا خواستههایشان را برآورده کنند.
- هزینهها: جنبههای منفی، مانند تحمل عادات آزاردهنده دوست.
- پیامد: نتیجه ساده پاداش منهای هزینه. اگر منفی باشد، رابطه نامطلوب است.
- سطح مقایسه: انتظارات ما از یک رابطه، بر اساس تجربههای قبلیمان شکل میگیرد. اگر توقعمان بالا باشد، زودتر از رابطه ناامید میشویم. اما اگر انتظاراتمان پایین باشد، حتی اگر رابطه سختیهایی داشته باشد، باز هم ممکن است راضی بمانیم.
عبارت است از انتظارات افراد در باره ی پاداش ها و هزینه هایی که در روابط جایگزین دریافت خواهند کرد
علاوه بر این، رضایت به “سطح مقایسه برای انتخابها” بستگی دارد، یعنی باور به وجود گزینههای بهتر. اگر فکر کنیم “ماهیهای زیادی در دریا هست رابطه را ترک میکنیم.
پژوهشها این نظریه را تأیید میکنند: دوستان و زوجها اغلب به هزینه و پاداش توجه دارند و این ادراک رضایتشان را پیشبینی میکند. این یافتهها در فرهنگهای مختلف مانند تایوان و نیوزیلند هم تکرار شده.
اما چرا برخی در روابطی که رضایتبخش نیست میمانند؟ پاسخ در «سرمایهگذاری» نهفته است. کاریل روزبلت (۱۹۸۳) در مدل سرمایهگذاری خود توضیح میدهد که هرچه فرد زمان، انرژی، دارایی یا احساسات بیشتری در رابطه صرف کند، ترک آن سختتر میشود، چون اینها در صورت جدایی از دست میروند. درواقع وقتی سرمایهگذاری زیاد باشد، حتی اگر رضایت کم و گزینههای بهتری وجود داشته باشد، افراد اغلب در رابطه میمانند.
نظریه انصاف

نظریه تبادل اجتماعی خوب است، اما برخی پژوهشگران میگویند یک چیز کلیدی را نادیده میگیرد: انصاف. طبق نظریه انصاف، ما فقط به دنبال بیشترین پاداش نیستیم؛ بلکه میخواهیم پاداش و هزینهها بین دو طرف برابر باشد. روابط برابر شادتر و پایدارترند، در حالی که نابرابری باعث ناراحتی هر دو طرف میشود ، یکی احساس زیان میکند و دیگری گناه.
البته، زیان بیشتر آزاردهنده است. اما در روابط واقعی، انصاف همیشه سفت و سخت نیست. در روابط سطحی (تبادلی)، افراد سهمشان را محاسبه میکنند، اما در دوستیهای عمیق (اشتراکی)، کمک بدون انتظار جبران فوری است، چون معتقدند در بلندمدت تعادل برقرار میشود.
مارگارت کلارک و جودسون میلز (۱۹۹۳) توضیح میدهند که روابط اشتراکی ، مانند دوستیهای عمیق یا پیوندهای خانوادگی ، بر پایه توجه به نیازهای یکدیگر شکل میگیرند، نه حسابوکتاب دقیق سود و زیان. در این روابط، افراد بدون انتظار جبران فوری به هم کمک میکنند، چون باور دارند که در بلندمدت، محبت و حمایت متقابل به تعادل میرسد.
مثلاً، اگر دوستی در روز سختی کنار شما باشد، شما هم در زمان نیاز او حاضرید، بدون اینکه دنبال محاسبه دقیق باشید که «چه دادم و چه گرفتم». این ویژگی روابط اشتراکی را از روابط تبادلی (مانند آشناییهای سطحی که در آنها انتظار جبران سریع وجود دارد) متمایز میکند.
منظور از روابط اشتراکی روابطی است که در آن افراد نگرانی اصلی شان پاسخ گویی به نیاز های دیگران هست. درحالیکه روابط تبادلی روابطی است که توسط نیاز به انصاف و برابری اداره می شود به عنوان مثال سهم برابر در سود و هزینه.
اما آیا افراد در روابط اشتراکی نسبت به انصاف کاملاً بیتفاوتاند؟ ضرورتاً خیر. همانطور که پیشتر اشاره شد، اگر افراد باور داشته باشند روابطشان غیرمنصفانه است، احساس ناراحتی و پریشانی خواهند کرد. با این حال، اجرای انصاف در روابط اشتراکی نسبت به روابط با صمیمیت کمتر، تا حدودی متفاوت است.
در روابط اشتراکی، شرکا دربارهی اینکه در هر زمان خاص چه چیزی طبق نظریه انصاف مصداق برابری و عدالت در رابطه است، آسودهتر هستند و معتقدند که در بلندمدت همهچیز به تعادل خواهد رسید. اگر این اتفاق نیفتد و احساس عدم تعادل ادامه یابد، در نهایت ممکن است رابطه به پایان برسد.
حالا بیایید ببینیم چگونه دوستیها حتی ادراک فیزیکیمان را تغییر میدهند. تشکیل میدهد آسودهتر هستند و معتقدند که در بلندمدت همهچیز به تعادل خواهد رسید. اگر این اتفاق نیفتد و احساس عدم تعادل ادامه یابد، در نهایت ممکن است رابطه به پایان برسد. حالا بیایید ببینیم چگونه دوستیها حتی ادراک فیزیکیمان را تغییر میدهند.
با دوست، دنیا کمشیبتره

وقتی دوستی در کنارت باشد، دنیا شیبش کمتر میشود!
تصور کنید در برابر یک تپه شیبدار ایستادهاید، سخت به نظر میرسد، نه؟ اما اگر دوستی کنار شما باشد، ناگهان تپه آسانتر دیده میشود! این ایده شعاری نیست، بلکه نتیجه پژوهش واقعی.در سال ۲۰۰۸، چهار پژوهشگر به نامهای سارا شنال، کنت هاربر، جسیکا استفانوچی و دنیل پروفیت آزمایشی انجام دادند تا ببینند آیا حمایت اجتماعی میتواند درک فیزیکی ما از محیط را هم تغییر دهد یا نه.
در آزمایش نخست، از شرکتکنندگان خواسته شد روبهروی تپهای بایستند و شیب آن را تخمین بزنند. نیمی از آنها تنها بودند، و نیمی دیگر در کنار یک دوست صمیمی. نتیجه شگفتانگیز بود: کسانی که در کنار دوستشان بودند، تپه را کمشیبتر از افراد تنها دیدند.

در آزمایش دوم، اینبار هیچکس با شرکتکنندهها نبود؛ از آنها خواسته شد فقط به یکی از دوستان نزدیک خود فکر کنند. حتی همین یادآوری ذهنی کافی بود تا شیب تپه را کمتر ببینند. در مقابل، افرادی که به کسی فکر کردند که با او رابطه خوبی نداشتند، تپه را بیشتر و دشوارتر ارزیابی کردند.
⭕ بهنظر میرسد پشتیبانی اجتماعی، فقط حالِ ما را خوب نمیکند؛ بلکه برداشت ما از سختیهای دنیای بیرون را هم تغییر میدهد. وقتی کسی را داریم که در مسیر کنارمان است، مسیر واقعاً کوتاهتر و آسانتر دیده میشود.
وقتی زمان، دوستی میسازه

همان طور که در بالا اشاره شد ،دوستی از اساسیترین نیازهای روانی انسان است و نقش مهمی در سلامت روان و احساس رضایت از زندگی دارد. با این حال، کمتر کسی به این فکر کرده است که چقدر زمان لازم است تا یک آشنایی معمولی به دوستی واقعی تبدیل شود.
پژوهشگر آمریکایی، جفری اِی. هال از دانشگاه کانزاس، در مقالهای با عنوان «چقدر طول میکشد تا یک دوست پیدا کنیم؟» به بررسی همین پرسش پرداخت. هال پژوهش خود را بر پایهی دو نظریهی مهم بنا کرد:
1. نظریهی مغز اجتماعی دانبر
این نظریه میگوید مغز انسان تنها توانایی حفظ تعداد محدودی رابطهی اجتماعی معنادار (حدود ۱۵۰ نفر) را دارد، چون زمان و ظرفیت شناختی ما محدود است.
2. نظریهی ارتباط، پیوند، تعلق
بر اساس این نظریه، افراد با برقراری ارتباط و گفتوگوی معنادار، نیاز درونی خود به تعلق و پیوند اجتماعی را ارضا میکنند. به بیان ساده، هر دوستی نتیجهی سرمایهگذاری زمانی و عاطفی برای برآورده شدن حس تعلق است.
روش پژوهش
این تحقیق در دو مطالعه انجام شد:
مطالعهی اول: روی بزرگسالانی که بهتازگی به شهر جدیدی نقلمکان کرده بودند. از آنها خواسته شد تخمین بزنند با آشنایان جدید چند ساعت وقت گذراندهاند و رابطهشان در چه سطحی است.
مطالعهی دوم: روی دانشجویان سال اول دانشگاه که رابطهی آنها با دو آشنای جدید در طول ۹ هفته پیگیری شد.
نوع رابطه | میانگین ساعات لازم برای شکلگیری |
---|---|
دوستی سطحی | حدود ۴۰ تا ۶۰ ساعت |
دوستی معمولی | حدود ۸۰ تا ۱۰۰ ساعت |
دوستی صمیمی | حدود ۲۰۰ ساعت یا بیشتر |
نتایج پژوهش
یافتههای هال نشان داد که زمان صرفشده با دیگران، نقش تعیینکنندهای در تبدیل آشنایی به دوستی دارد.به بیان دیگر، برای تبدیل شدن به دوست صمیمی واقعی باید دستکم ۲۰۰ ساعت تعامل معنادار با فرد مقابل داشت .چیزی معادل چند ماه ارتباط مداوم و باکیفیت.
نکات تحلیلی
کیفیت زمان مهمتر از کمیت آن است.
دوستیهایی که فقط در محیطهای اجباری مانند کار یا کلاس شکل میگیرند، معمولاً به صمیمیت نمیرسند. اما وقتگذرانی داوطلبانه در اوقات فراغت، مثل گپ زدن یا تفریح، رابطه را عمیقتر میکند.نوع گفتوگو تعیینکننده است.
گفتوگوهای شوخطبعانه، صادقانه و دربارهی رویدادهای روزمره بیشتر از صحبتهای رسمی یا سطحی به رشد رابطه کمک میکنند.دوستی نیازمند سرمایهگذاری است.
هر ساعت تعامل، نوعی «سرمایهگذاری روانی» برای ساختن حس اعتماد و تعلق است.انسان ظرفیت محدودی برای دوستی دارد.
طبق نظریهی دانبار، فقط میتوانیم حدود ۱۵۰ رابطهی معنادار را حفظ کنیم، بنابراین باید زمان و انرژیمان را آگاهانه صرف افراد مهم زندگی کنیم.
جمعبندی
پژوهش جفری هال نشان میدهد دوستیهای واقعی بهصورت ناگهانی شکل نمیگیرند، بلکه حاصل تکرار تعاملات مثبت، صرف زمان مشترک و گفتوگوهای صمیمی هستند.
به بیان دیگر، اگر میخواهیم رابطهای عمیق و پایدار بسازیم، باید برای آن زمان بگذاریم — همانطور که برای هر چیز ارزشمند دیگری وقت میگذاریم.
در نهایت، دوستیهای پایدار رازی علمی دارند: تعادل پاداش و هزینه (نظریه تبادل اجتماعی)، انصاف عاطفی در روابط اشتراکی (نظریه انصاف)، و حداقل ۲۰۰ ساعت تعامل معنادار (پژوهش هال). این روابط نه تنها شیب چالشهای زندگی را کم میکنند (شنال، ۲۰۰۸)، بلکه سلامت روان، شادی و طول عمر را افزایش میدهند (والدینگر). پس، زمان بگذارید، تعادل ایجاد کنید و دوستان واقعی بسازید، سرمایهای که زندگیتان را دگرگون میکند!
برای مطالعه بیشتر
- کتاب رواشناسی اجتماعی/الیوت آرونسون/ دکتر مجید صفاری نیا/ فصل 10
- pmc.ncbi.nlm.nih.gov
- www.researchgate.net
ماخذ: B2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 0 / 5. افراد 0
