جان بی. واتسون : رفتارگرایی واتسون
- روان شو
- نظریه پردازان

کودکی ۱۱ ماهه، با دیدن یک موش سفید، فقط لبخند میزند. چند روز بعد، همان کودک از دیدن پارچه پشمی هم جیغ میزند… چه اتفاقی افتاده؟ این آغاز یکی از جنجالیترین آزمایشهای تاریخ روانشناسیه: آزمایش آلبرت کوچولو، طراحیشده توسط جان بی. واتسون، پدر مکتب رفتارگرایی.واتسون معتقد بود روانشناسی باید علمی بر پایه مشاهده مستقیم و قابل اندازهگیری باشه؛ نه مطالعه ذهن و هوشیاری از راه دروننگری. و این طور شده که رفتار گرایی واتسون ، مرزهای روانشناسی رو جابهجا کرد.
زندگینامه جان بی. واتسون

⭕جان بی واتسون حدود 147 سال پیش در ایالت کارولینای جنوبی آمریکا به دنیا آمد. پدرش دائمالخمر و فردی بیثبات بود که خانواده را ترک کرد و هرگز بازنگشت. این تجربههای اولیه در خانواده ،در شکلگیری دیدگاههای بعدی واتسون نقش داشته، بهویژه در تأکیدش بر اهمیت محیط در رشد انسان
⭕ او وارد دانشگاه فارمن شد و پس از آن به دانشگاه شیکاگو رفت. در آنجا تحقیقات روانشناختی روی حیوانات را آغاز کرد و فارغالتحصیل شد. پس از دریافت درجه دکتری از دانشگاه جان هاپکینز در بالتیمور، در همانجا به فعالیت علمی پرداخت. واتسون کسی بود که بیشترین جدیت را در بهکارگیری اصول پاولفی در زمینههای روانشناختی به خرج داد
⭕ در سال ۱۹۱۳ با انتشار مقالهای با عنوان “روانشناسی از دیدگاه یک رفتارگرا”، بیشترین تأثیر خود را بر روانشناسی گذاشت. او در این مقاله عنوان کرد که مطالعه آگاهی و هوشیاری از طریق دروننگری ، جایگاهی در روانشناسی بهعنوان علم ندارد. روانشناسی باید اصطلاحاتی چون هوشیاری، حالتهای ذهنی، ذهن، محتوا، شواهد دروننگرانه، تصویرسازی و مانند آن را کنار بگذارد
⭕ از نظر او هدف روانشناسی باید پیشبینی و کنترل رفتار باشد. بهویژه اینکه روانشناس باید تنها محرکها، پاسخها و شکلگیری عادتها را مطالعه کند. بدین ترتیب، روانشناسی به علمی همچون سایر علوم طبیعی تبدیل خواهد شد. یک سال بعد، او به مطالعه آثار پاولف پرداخت و شرطیسازی پاولفی را مبنای تفکر خود قرار داد. در سال ۱۹۱۶ مطالعه روی کودکان خردسال را آغاز کرد و به اولین روانشناسی تبدیل شد که اصول یادگیری را برای مسائل رشد به کار گرفت.
نظریه واتسون: رفتارگرایی واتسون

واتسون رفتارگرایی بود که بر محیطگرایی نیز تأکید داشت. جمله معروف او چنین است:
«اگر به من دوازده نوزاد سالم بدهید و آنها را در محیطی تحت نظارت من پرورش دهید، تضمین میکنم که میتوانم هر یک از آنها را فارغ از استعداد، گرایش، نژاد یا علاقه به یک دکتر، قاضی، تاجر، هنرمند یا حتی دزد و گناهکار تبدیل کنم»
یکی از علایق اصلی واتسون، مطالعه هیجانها و شرطیسازی آنها بود. او ادعا میکرد که در هنگام تولد، تنها سه واکنش هیجانی غریزی وجود دارد:
1.ترس
2. خشم
3. عشق
ترس
واتسون بیان میکند که ترس در نوزاد هنگامی ظاهر میشود که او ناگهان پرتاب شود یا صدای بلندی بشنود. در چنین شرایطی، تنفسش تند میشود، دستهایش را مشت میکند، چشمانش باز میشود و گریه میکند. بنابراین تنها دو محرک غیرشرطی برای ترس وجود دارد: صدای بلند و از دست دادن تکیهگاه.
اما ترسهای کودکان بزرگتر مثل ترس از غریبهها، حیوانات، تاریکی و غیره آموختهشدهاند. مثلاً اگر پسربچهای هنگام دیدن مار، صدای جیغ بلندی بشنود، مار به یک محرک شرطی تبدیل میشود.
خشم
خشم، در آغاز، پاسخ نوزاد به محدود شدن حرکات بدنی است. مثلاً اگر یک دختر دو ساله را در آغوش بگیریم و مانع رفتن او شویم، جیغ میزند، بدنش را سفت میکند و آنقدر گریه میکند که چهرهاش کبود میشود. با گذشت زمان، خشم در موقعیتهای متنوعتری مانند حمام کردن، لباس درآوردن یا رفتن به توالت نیز دیده میشود.
عشق
عشق نیز ابتدا با لمس، غلغلک دادن، تکانهای آرام و نوازش برانگیخته میشود. کودک با لبخند زدن، خندیدن و غان و غون پاسخ میدهد. اگرچه واتسون هیچ ارتباطی با فروید نداشت، اما متوجه شد که این پاسخها اغلب با تحریک نواحی خاصی از بدن مانند نوک سینه، لبها و اندامهای جنسی که آنها را “نواحی تحریکپذیر” مینامیم، ایجاد میشوند.
نوزادان در ابتدا دلبستگی خاصی ندارند اما بهتدریج چهره مادر را به عنوان محرکی شرطی با احساسات مثبت مرتبط میسازند. بدین ترتیب، ابراز محبت نیز از طریق شرطیسازی سطح دوم آموخته میشود. با اینکه بیشتر نوشتههای واتسون در این زمینه نظری و نامنظماند، اما او معتقد بود سه هیجان اساسی میتوانند با محرکهای گوناگون همراه شوند و واکنشهای جدیدی ایجاد کنند
آزمایش آلبرت کوچولو: شرطیسازی ترس در کودک

جان بی واتسون و همکارش رینور آزمایشی جالب روی یک نوزاد ۱۱ ماهه به نام آلبرت انجام دادند. اونها متوجه شدند که آلبرت از موش سفید نمیترسه. اما بعد کاری کردند که وقتی موش رو به آلبرت نشون میدادند، همزمان یک صدای بلند و ترسناک با میله آهنی ایجاد میکردند. این صدا باعث ترس آلبرت میشد.
بعد از چند بار تکرار این کار، فقط دیدن موش سفید هم برای آلبرت کافی بود تا بترسه، حتی بدون صدای بلند. بعد از مدتی، این ترس به چیزهای خزدار دیگه مثل خرگوش، سگ، پارچه پشمی و حتی ماسک بابانوئل هم منتقل شد. به این پدیده، «تعمیم ترس» گفته میشه.
هرچند واتسون نتونست ترس آلبرت رو از بین ببره (چون کودک به خانوادهای دیگه سپرده شد)، اما تجربهاش الهامبخش روشهای درمانی جدیدی شد.
محرک طبیعی UCS | چیزی که به طور طبیعی واکنش خاصی ایجاد میکنه (مثل صدای بلند که باعث ترس میشه) |
---|---|
پاسخ طبیعی UCR | اکنشی که بهطور طبیعی در برابر محرک طبیعی رخ میده (مثل ترسیدن از صدای بلند) |
محرک خنثی NS | چیزی که بهتنهایی هیچ واکنشی ایجاد نمیکنه (مثل موش سفید در ابتدا) |
محرک شرطیشده CS | همون محرک خنثی (موش) که بعد از چند بار همراه شدن با محرک طبیعی(صدای بلند)، باعث واکنش میشه (در اینجا موش سفید) |
پاسخ شرطیشده CR | واکنشی که حالا در برابر محرک شرطیشده اتفاق میافته (ترسیدن از موش سفید) |
واتسون به پژوهشگری به نام مری کاور جونز پیشنهاد کرد با استفاده از روش مشابه، ترس کودک دیگهای به نام پیتر رو کاهش بده. پیتر هم از چیزهای خزدار مثل خرگوش، موش سفید، پارچه پشمی و بعضی اسباببازیها میترسید.

جونز اینطور عمل کرد:
1.اول خرگوش رو از فاصله دور به پیتر نشون میداد و در همون لحظه، خوراکی مورد علاقهاش رو بهش میداد.
2. کمکم این فاصله رو کم کرد تا جایی که پیتر میتونست با یه دست غذا بخوره و با دست دیگه خرگوش رو نوازش کنه.
این روش که امروزه بهش حساسیتزدایی منظم گفته میشه، بعدها توسط روانشناسی به نام ولپی در سال ۱۹۶۹ گسترش پیدا کرد و پایهای شد برای درمانهای مدرنتر ترسها و فوبیاها.
کاربرد نظریه واتسون در آموزش و پرورش
واتسون دیدگاههای خود را صرفاً به درمان ترسها محدود نکرد. او درباره روشهای فرزندپروری نیز نظریات زیادی داشت و میخواست این روشها را علمی کند. او به والدین توصیه میکرد که کودکان خود را طبق برنامهای دقیق تربیت کنند و از نوازش و بوسیدن آنها بپرهیزند، زیرا این کار باعث میشود چهره والدین با پاسخهای وابستهساز تداعی شود و کودک نتواند بهطور مستقل جهان را کشف کند.
در دهه ۱۹۳۰، توصیههای واتسون تأثیر زیادی بر تربیت کودکان گذاشت، اگرچه بعدها با انتقادات زیادی نیز روبهرو شد، بهویژه از سوی روانشناسانی چون اسپاک.
- کتاب نظریه های رشد/ کرین / فصل 8
- www.simplypsychology.org
- www.verywellmind.com
- en.wikipedia.org
ماخذ: B2n.ir
چه قدر این مطلب براتون مفید بود؟
میانگین 0 / 5. افراد 0
